چشم انداز سوریه سال 2012 و سناریوهای آینده

 
دولت سوریه با وجود توطئه‌های داخلی و خارجی به سلامت سال 2011 را پشت سرگذاشت، در این یادداشت سعی می‌شود تا عوامل ثبات و تهدید این دولت و چشم‌انداز‌های آینده آن در سال 2012 مورد بررسی قرار گیرد.

خبرگزاری فارس: چشم انداز سوریه سال 2012 و سناریوهای آینده

دولت بشار اسد پس از گذشت ده ماه از بحران و تنش و فشار‌های خارجی و داخلی، وارد سال 2012 شده است.
همگان یادشان هست که "عبدالحلیم خدام "معارض فراری و مقیم اروپا که جریان سوریه الحر را نیز رهبری می کند، در اوایل بحران گفته بود دولت بشار اسد پس از سه یا چهار هفته آینده سقوط خواهد کرد ولی اکنون ما در سال 2012 هستیم و بشار اسد و سوریه پابرجاهستند و در مقابل تمام توطئه ها و فشارها هنوز پایدار ایستاده است.

محور ائتلاف فراآتلانتیکی (امریکا و اتحادیه اروپا) که سکان آن در دستان مثلث آمریکا ـ انگلیس ـ فرانسه می باشد و همچنین مثلث مخالفان منطقه‌ای سوریه یعنی ترکیه ـ عربستان سعودی و قطر در نیمه سال 2011 با استعانت و کمک تمام دستگاه های اطلاعاتی خود و گزارش‌های معارضه سوریه در خارج روی سقوط بشار اسد شرط بندی کرده بودند و حتی برخی از کشورهای منطقه روی این قمار و شرط بندی تمام سرمایه های مالی و پرستیژی خود سرمایه گذاری کرده بودند ولی اکنون اسد با اقتدار از سال 2011 گذشته و تمام قماربازان منطقه و فرامنطقه این قمار را باختند و به بازنگری و تجدید نظر و بررسی اوضاع سوریه و علل بقای اسد روی آوردند.

اکنون ما در سال 2012 هستیم و نسبت به تحولات سوریه سئوالاتی وجود دارد. اینکه بشار اسد چگونه از این تحولات عبور کرده است، اینکه در سال 2012 چه اتفاقاتی برای دمشق روی خواهد داد؟ آیا سقوط می کند، آیا این سال میلادی را نیز با قدرت پشت سر می گذارد؟ آنچه در پی می‌آید پاسخ به سئوالات ذکر شده و بررسی وضعیت سوریه درس ال 2012 است.

چرا حکومت بشار اسد مقاوم و مسلط، پایدار ماند؟

برای رسیدن به پاسخ باید این پایداری و ایستادگی را در ابعاد مختلف پژوهش و معاینه کرد و باید از علوم مختلف انسانی مدد جسته تا به این سؤال سیاسی و امنیتی جواب صریح و شفاف داد. با بررسی انجام شده دلایل ذیل در پاسخ به سئوال فوق قابل ذکر است:

استمرار انسجام ارتش و دولت سوریه.

معارضه و حامیان آن طی ماه‌های گذشته روی فروپاشی ارتش و برهم زدن انسجام دولت بشار اسد و تمام ارگان‌های خود شرط بندی کلانی کرده بودند ولی این تحول رخ نداد و تمام ارگان‌های نظام سیاسی اسد از ارتش گرفته تا دستگاه‌های بروکراسی حکومت و دستگاه های دیپلماتیک مثل روزهای قبل از شروع بحران منسجم و پابرجا ماندند.

بقای شهرهای کلان سوریه مانند دمشق و حلب، در خارج از دایره بحران و تنش.

طی 9 ماه اخیر این دو شهر در معرض تمام تلاش‌های معارضه و حامیانشان جهت تشویق، تحریک و وادار کردن برای پیوستن به دایره معارضه و اعتراض در قبال دولت سوریه بود ولی تمام سعی و کوشش این معارضه بی نتیجه ماند. جمعه خونین دمشق و دو انفجار انتحاری در روز دوم دیماه 1390 در حقیقت انتقامی از مردم دمشق بوده که چرا به معارضه نپیوستند.

پایداری طرفداری و تایید طیف ها و اقشار مختلف جامعه از بشار اسد.

این همبستگی و هواداری علل مختلفی دارد که یکی از آنها هراس از آینده، ترس از ماهیت معارضه و حصول اعتماد و اطمینان از حکومت اسد برای عبور از بحران و اجرایی کردن روند اصلاحات در کشور است.

اشتباهات تاریخی معارضه سوریه به ویژه معارضه خارج نشین که می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

ـ نتوانست حتی با تشویق حامیان، متحد و یکپارچه و منسجم باشد.
ـ نتوانست اعتماد ملت سوریه با تمام مؤلفه های دینی ـ مذهبی ـ قومی کسب و جذب کند.
ـ نتوانست برای مردم سوریه و جهان ثابت کند که اعتراض و مبارزه خود مسالمت آمیز و مردمی است.
ـ نتوانست به ملت سوریه نشان دهد که مستقل است و وابسته به خارج و سیاست‌های آن نیست.
ـ نتوانست ثابت کند که برنامه‌ای سیاسی و اقتصادی برای سوریه دموکراتیک، آزاد و سوریه آینده دارد.
ـ معارضه با درخواست مستمر و دائمی برای مداخله خارجی با انواع سناریوها و شیوه‌های آن در خاک سوریه، نتوانست ملی بودن خود ثابت کند.
ـ معارضه با برخوردهای غیر دموکراتیک خود و با اتخاد شیوه‌های خشونت و ارعاب نتوانست خود را دموکرات و مردمی معرفی کند.

آینده سوریه چه خواهد شد،‌ چه سناریوهای برای آینده روند تحولات دمشق مطرح است؟

در میان طرح‌ها و سناریوهای پیش بینی شده برای بحران سوریه و گستره آن، چند طرح و سناریوی اساسی مطرح است:

1 ـ سناریوی تداوم و استمرار بحران و توسعه آن در ابعاد و سطوح مختلف.

2ـ سناریوی شکست توطئه‌ها و عبور دمشق از بحران‌ها و بقای سوریه در جبهه مقاومت .

3ـ سناریوی مداخله خارجی در خاک سوریه که سرمنشأ تحولات خطرناکی در سطوح محلی،منطقه‌ای و جهانی خواهد شد.

هرکدام از این سناریوها برای تحقق یافتن، زمینه ها، شرایط و متغییرهای خاص می‌خواهند. همچنین هر کدام از آنها تبعات تأثیرگذار مختلفی بر محیط محلی و پیرامونی خواهد داشت.

از میان 3 سناریوی فوق، سناریو مداخله خارجی و گسترش بحران و نا امنی در سوریه تا حدودی در عمل ثابت کرده که قابلیت اجرا و عملیاتی شدن ندارد و ریسک فوق العاده‌ای دارد.

سناریوی مداخله خارجی می‌توانست در اشکال و شیوه های زیر عملی گردد:

1ـ سناریوی ایجاد منطقه حایل در مناطق مرزی سوریه با همسایگانش.

2ـ سناریوی تکرار تجربه لیبی البته با نسخه‌ای تازه و ادیت شده.

3 ـ سناریوی اشغال سوریه و تکرار تجربه عراق و سقوط صدام حسین در آوریل 2003.

4ـ سناریوی تکرار تجربه یوگسلاوی سابق و بمباران مراکز حساس نظامی، سیاسی و امنیتی آن توسط ناتو.

5 ـ سناریوی ایجاد معابر انسانی که طراح آن "آلن ژوپه" وزیر خارجه فرانسه بود. این معابر انسانی که هنوز برسر
تعریف آن اختلاف است، قرار است به بهانه حمایت از شهروندان سوریه با یک تهاجم از سوی ناتو عملیاتی شود.

6ـ سناریوی ایجاد مناطق پرواز ممنوعه در برخی از مناطق سوریه و تکرار ایجاد منطقه ممنوعه پروازی در کردستان عراق.

7 ـ سناریوی ایجاد مناطق امن برای حمایت از شهروندان سوریه.

سخن پایانی

تمام این سناریوهای نظامی و مداخله جویانه نیاز مبرمی به شرایط سیاسی‌ـ امنیتی محیطی و هزینه های مالی، لجستیکی و نظامی دارد و غرب و برخی از کشورهای عربی ظرفیت و توان پرداخت آن ندارند.

اما در مورد 2 سناریوی باقیمانده یعنی سناریوی عبور بشار اسد از بحران و یا سناریوی ادامه بحران و ناامنی در سوریه و طولانی شدن وضعیت بی ثباتی در این کشور، باید گفت که پایداری و مقاومت دولت بشار اسد طی ده ماه اخیر برای بقا و تداوم حیات سیاسی نظام سیاسی سوریه ظرفیت های تازه‌ای داده و در قبال برخی از آسیب‌های سیاسی و امنیتی، واکسینه شده است.

بازگشت اخیر سفیران آمریکا، فرانسه و آلمان به دمشق، تغییر سیاست و لحن برخی از مخالفان منطقه و فرامنطقه ای بشار اسد،‌خروج ارتش آمریکا از عراق،‌ بازنگری‌های آنکارا در سیاست‌های خود در قبال دمشق و تغییر و تحول در تعامل اتحادیه عرب با سوریه،‌ این رخدادها و تحولات به نظر برخی از تحلیلگران و آگاهان به مسائل خاورمیانه، پیش درآمدی برای تغییر و تحول تعامل و سیاست غرب در ازای پرونده سوریه بشار اسد است. این تحول و تدوام آن در آینده نزدیک به معنی عبور سوریه از بحران خواهد بود.

از طرف دیگر نپذیرفتن شورای ملی سوریه از سوی کشور‌های دیگر به عنوان بدیل و آلترناتیو تمام عیار و تمام قد برای بشار اسد تفسیرهای گوناگونی دارد که مهمترین آنها به شرح ذیل است.

غرب و منطقه به معارضه اعتماد ندارد و معارضه نمی‌تواند بدیل بشار اسد باشد.

بشار اسد قوی‌تر از معارضه است و در قبال تمام توطئه ها و فشارها ایستادگی کرده است.

امنیت و ثبات منطقه نیاز راهبردی به بقای بشار اسد دارد.

بشار اسد مکانیزم و ابزاری مطمئن و توانمند جهت خنثی کردن آنارشیسم طایفه ای و قومی در خاورمیانه است.

5 ـ بشار اسد به حمایت و همبستگی مردمی و اکثریتی در داخل سوریه و به پشتیبانی خارجی (که با توسعه طلبی و زیاده خواهی غرب در حال مبارزه است)، تکیه زده است.

بنابراین به رغم اینکه با عملیات روانی و جنگ رسانه‌‌ای شبکه‌های خبری مانند الجزیره، العربیه، بی بی سی و باور برخی از مردم به رفتن بشار اسد، همچنین به رغم بازیگری تمام عیار 2 محور "آنکارا - ریاض - دوحه" و آمریکا -فرانسه و انگلیس"، دولت سوریه به رهبری بشار اسد در حالی که به سلامت سال 2011 را پشت سر گذشته، ظرفیت‌های تازه‌ای کسب کرده که در قبال برخی از آسیب‌های سیاسی و امنیتی واکسینه شده است.

مفسدان اقتصادی نظام سوریه چه کسانی هستند ؟

اطلاعات و تحقیقات میدانی نشان می‏دهد که در اطراف "بشار اسد" رئیس جمهور سوریه افرادی هستند که از موقعیت خود سوء استفاده کرده و نقش فعالی در جریان فساد مالی این کشور دارند.

سوریه از نظر اقتصادی منابع و معادنی ندارد و کشور فقیری است، همین امر باعث شده در این کشور شاهد فسادهای کلان و رشوه در سیستم اداری باشیم.

هرچند نظام سیاسی این کشور تک حزبی است و سیستم لائیکی حکمفرماست، اما نظام حاکم بر این کشور تفاوت‌های عمده‌ای با دیگر کشورهای استبدادی و دیکتاتوری منطقه دارد.

نخست اینکه در این کشور حکومت فراطایفه ای است، به رغم اینکه شخص رئیس جمهور علوی است در کل اعضای کابیه یک یا دو وزیر علوی بیشتر نداریم این درحالی است که در بحرین به رغم جمعیت 70 درصدی شیعیان، در هیچ یک از مناسب دولتی حتی در حد مدیریت یک سازمان نیز یک شیعه وجود ندارد. در سوریه از سنی‌ها، مسیحی‌ها، دروزی‌ها در کابینه حضور پر رنگی دارند.

دوم اینکه شخص رئیس جمهور سوریه فردی تحصیل‌کرده و متخصص چشم پزشکی است که از دیدگاه مردم سوریه همین امر باعث شده وی از فساد اخلاقی، سیاسی و اقتصادی به دور باشد این در حالی است که عیاشی و خوش‌گذارنی حکام عرب منطقه خلیج فارس و شاهزادگان و شیوخ این کشورها در اروپا و دول غربی زبانزد خاص و عام است، حساب‌های خصوصی شاهزادگان در خارج از کشور برای همه ملت های عرب اثبات شده است ولی مردم سوریه گمان نمی‌کنند که بشار اسد عیاش باشد و یا حساب‌های دلاری در خارج از کشور داشته باشد. از این حیث رئیس جمهور سوریه فرد بلامشکلی است.

سوم اینکه بشار اسد رئیس جمهور سوریه فردی مردمی است و ملت سوریه وی را دوست دارند، بشار اسد بدون هیچ محافظی در بین مردم ظاهر می شود، با خانواده خود شخصا برای خرید در بازار حاضر می شود، در بین مردم مجهه سیاسی موجهی دارد که این امر بر محبوبیت وی در بین سوری‌ها افزوده است اما حکام عرب بالعکس در بین ملت‌های خود هیچ جایگاهی ندارند.

چهارم اینکه حکام عرب در مسئله فلسطین و مقاومت یویژه جنگ 33 روزه حزب الله علیه اسرائیل، جانب یهودی‌ها را گرفتند ولی سوری‌ها و بشار اسد محکم و استوار همگام با دیگر ملت‌های آزاد و مستقل در کنار محور مقاومت ایستاد و دفاتر اصلی مقاومت در این کشور دایر شده است.

پنجم اینکه در دوران حکومت بشار اسد سبقه‌های دینی و مذهبی در سوریه رشد بسیار زیادی داشته است درحالیکه در کشورهای عربی منطقه محدودیت زیادی از این حیث مشاهده می شود سنی‌ها تندرو توسعه یافتند و شیعیان در تنگنا قرار گرفتند.

ششم اینکه هرچند سوریه از نظر اقتصادی بنیه قوی ندارد ولی در بعد اجتماعی فاصله طبقاتی بین فقیر و غنی خیلی زیاد نیست ولی کشوری مثل عربستان که رتبه اول تولید نفت اوپک را دارد و جمعیت آن بالغ به 15 میلیون نفر بیش نیست، فقرای زیادی دارد.


فساد اقتصادی در سیستم مدیریت سوریه

هرچند نام شخص بشار اسد رئیس جمهور سوریه در هیچ‏یک از پرونده های فساد مالی در سوریه مطرح نیست ولی اطلاعات و تحقیقات موجود نشان می‏دهد که در اطراف رئیس جمهور سوریه افرادی هستند که از موقعیت خود سوء استفاده کرده‌اند.

متاسفانه برخی از اعضای خانواده و نزدیکان شخص رئیس جمهور سوریه با سوء استفاده از موقعیت و جایگاه خود، به ثروت هنگفتی دست یافته‌اند و این مساله یکی از دلایل اصلی بروز اعتراضات در سوریه بوده است.

پسرخاله رئیس جمهور 60 درصد فعالیت‌های تجاری سوریه در دست دارد

به عنوان مثال، "رامی مخلوف" بزرگ‏ترین سرمایه دار سوریه که حدود 60 درصد از فعالیت‏های تجاری و مالی این کشور را در اختیار دارد، پسر خاله بشار اسد است.

مخلوف 41 ساله یکی از افراد با نفوذ در این کشور است و همواره مورد خشم و غضب مخالفان نظام سوریه و حتی مردم عادی این کشور قرار داشته است، وی با در اختیار داشتن یک شبکه بزرگ اقتصادی، مدیریت بخش اعظم فعالیت‏های مالی، تجاری و اقتصادی سوریه را در اختیار دارد.

امپراطوری رامی مخلوف شامل شرکت‏های بزرگ مخابراتی از جمله "سیریاتل" یکی از دو کنسرسیوم تلفن همراه سوریه، تجارت نفت، گاز، ساخت و ساز، شرکت‏های هواپیمایی، شرکت‏های بین‌المللی بازرگانی و حتی مدارس غیر انتفاعی در این کشور است.

رامی مخلوف با تشکیلات خود کاری کرده که هیچ فرد دیگری قادر به رقابت با وی نیست و هرگونه فعالیت مالی در سطح کلان سوریه باید با موافقت وی صورت گیرد.
وی در سال 2008 میلادی از سوی آمریکا تحریم شده و شرکت‏های آمریکایی مجاز به همکاری با وی نیستند.

ماهر اسد برادر رئیس جمهور عامل فروش آثار باستانی سوریه

"ماهر اسد" برادر رئیس جمهور سوریه نیز یکی از افراد با نفوذ در این کشور است و گفته می‏شود که وی بسیاری از آثار تاریخی سوریه را به فروش رسانده و از این طریق سرمایه هنگفتی به دست آورده است.
وی در حال حاضر در قصری مجلل در کشور انگلیس اقامت دارد و خودروی "بوگاتی" وی حدود یک میلیون پوند انگلیس قیمت دارد.

فواز اسد پدر همسر رئیس جمهور سوریه

"فواز اسد" پدر زن بشار اسد یک پزشک است و گفته می‏شود که از ازدواج دخترش با بشار اسد جهت بر هم زدن سرمایه هنگفتی سود برده است.

آصف شوکت، شوهر خواهر رئیس جمهور سوریه

"آصف شوکت" شوهر خواهر بشار اسد نیز در سوریه متهم به فساد مالی است و شهروندان سوری معتقدند که در جریان سرقت اموال عراق پس از اشغال این کشور توسط نیروهای آمریکایی نقش مهمی ایفا کرده است.

بر اساس آمارهای غیر رسمی، مجموع ثروت خانواده بشار اسد بیش از 40 میلیارد دلار است که از این میزان، بین 12 تا 15 میلیارد دلار متعلق به رامی مخلوف و پدرش محمد مخلوف است.

کمال اسد و پسرعمه رئیس جمهور سوریه

"کمال اسد" با داشتن ثروتی بین 5/1 تا 2 میلیارد دلار و نیز شالیش پسر عمه بشار اسد با داشتن حدود یک میلیارد دلار از جمله افراد ثروتمند در خانواده اسد به شمار می‏روند.

همچنین گفته می‏شود که بشار اسد و برادش ماهر در مجموع 9 میلیارد دلار از پدرشان حافظ اسد به ارث برده اند.

متوسط حقوق یک کارمند ماهیانه 210 دلار است

این در حالی است که بر اساس آمارهای رسمی، متوسط حقوق ماهیانه یک کارمند در سوریه 11 هزار لیره (معادل 210 دلار) است.

خشم شهروندان سوری از رانت خواری خانواده اسد در حالی روز به روز در حال افزایش است که دولت این کشور آمار بیکاری را 4/8 درصد اعلام کرده ولی واقعیت موجود در سوریه عددی بسیار بیشتر از این را نشان می‏دهد.

همچنین بر اساس آمار منتشر شده از سوی یک نهاد تحقیقاتی آمریکایی، نرخ بیکاری در سوریه 48 درصد اعلام شده است که البته تا این میزان نیز دقیق نیست.

همین مسائل سبب شده که جوانان سوری اقدام به مهاجرت از این کشور کنند و در حال حاضر 34 درصد جوانان سوری به دنبال مهاجرت از این کشور به مقصد کشورهای حاشیه خلیج فارس هستند تا بتوانند در آنجا زندگی بهتری داشته باشند.

این تعداد مهاجر با توجه به اینکه از مجموع 23 میلیون شهروند سوری، 40 درصد آنان را جوانان تشکیل می‏دهند بسیار بالاست.

انحصار قدرت در حرب بعث سوریه

از دیگر نکاتی که سبب خشم و نارضایتی شهروندان سوریه شده، انحصار قدرت در دست حزب بعث است.

حزب بعث از سال 1963 در سوریه به قدرت رسیده و اکنون به عنوان تنها حزب فعال و قدرتمند این کشور، بر تمامی درآمدها و فرصت‏های شغلی کنترل دارد و بیشتر پست‏های کلیدی کشور در اختیار اعضای این حزب است.

از دیگر نکاتی که سبب نارضایتی شهروندان سوریه شده، مساله پول نفت است.

هرچند دولت سوریه اعلام می‏کند که صادرات نفتی آن بسیار پایین است ولی آمارهای منتشر شده از سوی اپک نشان می‏دهد که این کشور به عنوان مثال در سال 2008 میلادی هشتمین کشور صادر کننده نفت بوده و در همان سال مبلغ 7989 میلیون دلار از محل فروش نفت به دست آورد.

اگر به میزان بودجه سوریه در سال 2008 نگاه کنیم، می‏بینیم که دولت سوریه در لایحه بودجه‌ای که به پارلمان این کشور ارائه کرده، از مجموع بودجه این کشور به ارزش 600 میلیارد لیره سوری، تنها 100370 میلیون لیره یعنی معادل 24 درصد آن را از محل درآمدهای نفتی پرداخت کرده است.

حدود 200 میلیارد لیره کسری بودجه دولت سوریه

همچنین دولت سوریه بودجه نفتی سال 2008 را بر روی بشکه ای 15 دلار بسته بود ولی در همان سال نفت به طور غیر طبیعی افزایش پیدا کرد و از بشکه‏ای 100 دلار در ماه ژانویه، به 145 دلار در ماه جولای رسید ولی این افزایش بی سابقه قیمت نفت، نه تنها وضعیت اقتصادی سوریه را بهبود نبخشید بلکه حتی نتوانست کسری بودجه این کشور را تامین کند و هم اکنون سوریه بیش از 200 میلیارد لیره کسری بودجه دارد.

ضمنا سوریه به دلیل برخوداری از صنعت گردشگری، درآمد هنگفتی از محل گردشگران بویژه زوار اماکن مذهبی به دست می‏آورد ولی این درآمدهای کلان، تاثیری در بهبود وضعیت شهروندان نداشته است.

شاید همین توزیع ناعادلانه ثروت در سوریه و درآمد پایین شهروندان علاوه بر نارضایتی ملت، سبب شده که پدیده رشوه گیری در سوریه به طور غیر طبیعی رواج یابد و این مساله تبدیل به یکی از معضلات این کشور عربی شود.

البته در 9 ماه اخیر و با توجه به تحولات این کشور، رئیس جمهور دست به اصلاحاتی زده است که رضایت بهتری نسبت به قبل در بین سوری ایجاد کرده است، 30 درصد به حقوق کارمندان اضافه کرد و برای بهبود وضع معیشتی و رفاهی مردم نیز خدمات خود را گسترش داد اما تا ابن لحظه نتوانسته بطور واقعی رضایت مردن سوریه را جلب کند.

ارزیابی کارنامه 9 ماهه اخیر 2011

 
 
سیاست ترکیه در 9 ماه اخیر، متغیر و با نوساناتی همراه بوده که از مرحله سیاست صفر کردن مشکلات با همسایگان به فاز سیاست تشدید تنش با سوریه تغییر یافته است.

خبرگزاری فارس: سناریوهای مداخله آنکارا در بحران سوریه، ارزیابی کارنامه 9 ماهه اخیر 2011

رفتار سیاسی و تحرک عملیاتی مثلث "گل ـ اردوغان ـ داوود اوغلو" در قبال بحران سوریه و فرآیند آن طی 9 ماهه اخیر، متغیر و با نوساناتی همراه بوده و از مرحله سیاست صفر کردن مشکلات با همسایگان به فاز سیاست تشدید تنش با سوریه جابجایی داشته است.

به طور روشن و شفاف مشخص نیست که انگیزه واقعی و هدف اصلی تحول ناگهانی و شتابان سیاست آنکارا در ازای دمشق چه بوده است.

مناسبات دو کشور در ماه‌های اخیر پس از عبور از مرحله کشاکش دیپلماتیک به مرحله خطرناکی رسیده است. اکنون روابط دو کشور در ابعاد و زمینه های مختلف به وضعیت وخیمی رسیده است.

طرح‌ها و سناریوهای مداخله ترکیه در امور سوریه

آنکارا پس گذر شتابان از فاز تعامل دیپلماتیک با بشار اسد وارد فرآیند تهدید و فشار علیه سوریه شد. ترکیه به عنوان عضو ناتو و مجری ابتکار عمل استانبول (طرح توسعه روابط ناتو با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس.این طرح در 2004 تصویب شد) توانست محور ائتلاف و اتحاد دشمنان دمشق در منطقه و فرامنطقه بشود.

سناریوهای متصوری که آنکارا می تواند در آن فعال باشد و بخاطر مشارکت در آن فرصت سازی کند به شرح زیر است:

سناریوی ایجاد مناطق حایل

در این سناریو تلاش می‌شود در خاک سوریه و در نزدیکی مرزهای ترکیه با آن کشور به بهانه حمایت از شهروندان سوریه منطقه حایل و امنی ایجاد شود. ارتش ترکیه در این صورت تلاش دارد هجوم و حرکت آوارگان و پناهندگان سوری را مدیریت و سازماندهی نماید.
ترکیه در جریان جنگ دوم خلیج فارس در سال 1991 جهت مدیریت 500 هزار آواره عراقی اقدام به ایجاد مناطق حایل در خاک عراق نمود.

سناریوی مداخله نظامی بین المللی

عملیاتی شدن این سناریو ممکن است با اجازه شورای امنیت (حمله ارتش آمریکا به سومالی در قالب نیروی سازمان ملل) و یا بدون اجازه شورای امنیت باشد (تجربه حمله ارتش آمریکا به عراق و افغانستان ، تجربه حمله ناتو به یوگسلاوی سابق).
مکانیزم حمله نظامی به خاک سوریه در این سناریو به وسیله ناتو و در قالب تکرار تجربه لیبی خواهد بود. در روند عملیاتی این سناریو ترکیه و ارتش آن نقش آفرین خواهد بود.

سناریوی درگیری محدود آنکارا ـ دمشق

در این سناریو میان نظامیان دو کشور در مناطق مرزی درگیری محدودی رخ می‌دهد. حادثه جسر الشغور در نزدیکی مرزهای دوکشور ممکن بود این سناریو را عملیاتی کند ولی خویشتنداری دو کشور مانع از وقوع چنین درگیری گشت.

سناریوی تکرار تجربه لیبی

دشمنان دولت سوریه طی 9 ماه اخیر (15مارس تا نهایت سال 2011) به دنبال ایجاد و فراهم کردن یک بنغازی (شهربزرگ در خاور لیبی و کانون قیام معارضه علیه قذافی) در خاک سوریه بودند ولی موفق نشدند. استان ادلب در مرز سوریه ـ ترکیه، استان درعا در مرز سوریه ـ اردن و استان حمص در نزدیکی مرز سوریه ـ لبنان گزینه های مناسبی برای بنغازی سازی بوده ولی دشمنان بشار اسد در این راه موفق نبودند.

ابزارهای ترکیه جهت مقابله با سوریه

ترکیه در تاریخ معاصر برگه و مکانیزم‌های متعدد و متنوعی جهت مداخله و اعمال فشار علیه دمشق در دست داشته است که بطور خلاصه می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

سوریه طولانی‌ترین مرز با ترکیه دارد (مرز میان دوکشور 832 کیلومتر است).

اغلب منابع آبی و رودخانه ای سوریه از کوه ها و فلات‌های ترکیه سرچشمه می‌گیرند. تجارت میان دو کشور روی اقتصاد سوریه تاثیرات قابل توجهی دارد.

ترکیه از همان آغاز (مارس 2011) پناهگاه و جولانگه تحرک و فعالیت معارضه (بیشتر معارضه اخوانی).

دولت اردوغان انواع تسهیلات و خدمات جهت اقامت و تحرک و فعالیت معارضه سوریه قرار داده است. مهمترین اجلاس‌ها و نشست‌های معارضه ـ سه نشست استانبول، یک اجلاس در آنتالیا و تمام جلسات تکوین و تشکیل شورای ملی سوریه ـ در خاک این کشور برگزاری شد.
دولت گل ـ اردوغان اخیراً دفتری در اختیار شورای ملی سوریه قرار داده است.

دولت ترکیه پناهگاه نظامیان فراری و معارضه مسلح سوریه بوده است. هم اکنون ستاد فرماندهی و عملیاتی ارتش آزاد سوریه(معارضه مسلح و نظامی سوریه) به فرماندهی سرهنگ ریاض الاسعد بوده است.

ترکیه اولین کشوری بوده که بطور رسمی برای فراریان وآوارگان سوریه اردوگاه ایجاد کرده است.
این اردوگاه قبل از شروع رخداد"جسر الشغور" اکنون پس از شش‌ماه از این حادثه و علیرغم بازگشت اکثریت آوارگان سوریه به وطن خود و تلاش‌های دمشق جهت بازگرداندن آوارگان خود ولی دولت ترکیه به بهانه مختلف به درخواست سوریه تا این زمان تن نداده است.

آنکارا طی 9 ماه اخیر تحرک دیپلماتیک آشکارا و دیپلماسی پنهان در قبال بحران سوریه داشته است و در این مدت کانون تحرک و رایزنی میان مخالفان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای دمشق بوده است.

دولت اردوغان در ماه های اخیر به چرخه تحمیل تحریم‌ها و مجازات‌های اقتصادی علیه سوریه پیوسته است که از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا و اتحادیه عرب تصویب شده است. علیرغم زیان این سیاست ولی تیم اردوغان ـ گل روی این گزینه برای سقوط بشار اسد سرمایه گذاری و حساب‌های زیادی باز کرده است.

7 ـ ترکیه تنها متحد محور دوحه ـ ریاض، شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب علیه دولت سوریه بوده است و طی ماه‌های گذشته در روند تصمیم‌گیری اتحادیه عرب حضور موثری داشته است.
آنکارا در جریان تعلیق عضویت دمشق در اتحادیه و تحمیل مجازات‌های اقتصادی علیه ملت و دولت سوریه فعالانه مشارکت داشت.

تبعات سیاست غلط ترکیه در قبال سوریه

سیاست تنش‌زایی مثلث "گل ـ اردوغان ـ داوود اوغلو" در قبال دولت سوریه و بحران آن کشور تبعاتی منفی روی روند مناسبات ترکیه ـ سوریه داشته است. در این راستا می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

ـ فروپاشی روابط راهبردی میان 2 کشور

ـ افزایش هزینه امنیتی و نظامی ترکیه جهت مقابله با عناصر منفی و تبعات سلبی ناشی از انسداد مناسبات میان 2 کشور

ـ آسیب دیدن مناسبات تجاری، مالی ، اعتباری و اقتصادی میان دمشق ـ آنکارا

سیاست‌های تقابلی دولت سوریه در قبال رفتار ترکیه

در پی اعمال این سیاست‌ها کشور سوریه نیز سیاست تقابلی در قبال سیاست اقتصادی آنکارا علیه دمشق اتخاذ کرد. در راسنای می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

1ـ تصویب قانون وضع تعرفه گمرگی 30 درصد بر کالاهای با منشأ ترکی

2ـ انجماد قرارداد تجارت آزاد میان ترکیه و سوریه.
این قرارداد نقش مهمی در توسعه حجم مبادلات تجاری و تحکیم روابط اقتصادی میان طرفین داشته است.

3ـ کاهش و تنزل همکاری اقتصادی و تجاری میان مناطق و شهرهای مرزی میان 2 کشور

4ـ مانع تراشی در روند حمل و نقل زمینی و هوایی میان 2 کشور

5 ـ با کاهش تعامل مالی، اعتباری، سرمایه گذاری و بانکی میان 2 کشور، فضای مه آلود و مبهمی در روند مناسبات بازرگانی فراهم کرد.

کلام آخر

ترکیه و سوریه در پی سیاست انتحاری تیم اردوغان اکنون و طی گذشت بیش از 9 ماه از دو شریک استراتژیک به آستانه وضعیت وخیم و تنش‌زایی رسیده و باید حکمای ترک دگر بار به فکر منافع ملی و امنیت و ثبات کشورشان و منطقه باشند.!!!

8 سناریو برای حضور 14مارس در بحران سوریه و 7 دلیل شکست آن

 
محور "حریری ـ جعجع ـ جمیل" شالوده جریان 14 مارس هستند که همگی بطور تاریخی ارتباطات سنتی با محور "ریاض ـ دوحه و محور آمریکا ـ فرانسه" دارند که در تحولات سوریه نقش فعالی داشته‌اند.

خبرگزاری فارس: 8 سناریو برای حضور 14مارس در بحران سوریه و 7 دلیل شکست آن

جریان 14 مارس یک ائتلاف سیاسی که وارث ارثیه جنگ داخلی لبنان و توافقات طایف ـ عربستان سعودی است و برآیند قدرت ـ سیاست ـ دلارهای نفتی است که مهارت عجیبی درخلق بحران‌های سیاسی ـ امنیتی و تشدید تنش‌های طایفه‌ای و سیاسی در لبنان دارد.

این جریان چه زمانی که اکثریت را تشکیل می‌داد و در قدرت بود(کابینه سعد حریری) و چه هنگامی که در اقلیت و خارج از دایره قدرت(دولت میقاتی)، همواره در دایره سیاست‌ها و معادله های غربی علیه ثبات، امنیت و توسعه لبنان گام برداشته و زمینه ساز مداخله غربی‌ها در امور داخلی بیروت بوده است.

محور حریری ـ جعجع ـ جمیل، شالوده و مؤلفه این جریان هستند که همگی بطور سنتی و تاریخی پیوندها و ارتباطات سنتی با محور ریاض ـ دوحه و محور امریکا ـ فرانسه دارند.

سقوط دولت حریری رهبر جریان المستقبل(آینده) برزگترین شریک و عنصر فعال و رهبری کننده جریان 14 مارس، علل و عوامل زیادی داشت و تحولات و شرایط منطقه نیز در این سرنگونی ذی مدخل بوده و شاید رخدادهای سوریه بنحوی در سقوط حریری و جریان 14مارس تاثیراتی و دخالت‌های داشت.

جریان 14 مارس نسبت به دولت میقاتی و تشکیل دهندگان آن (جریان 8 مارس به عنوان اکثریت) و متحدان منطقه آن (سوریه و ایران) مواضع و سیاست‌های متضاد و خصمانه ای دارد. این سیاست کارکرد اساسی و مهمی در سیاست‌های منطقه ای آمریکا و متحدان آن داشته است.

مواضع و رفتار سیاسی جریان 14 مارس در قبال رخدادهای سوریه خصمانه بوده و روند تحولات بحران دمشق بطور مستقیم و غیر مستقیم نشان می‌دهد که این جریان سیاسی لبنانی در توسعه و تشدید پهنه مشکلات سیاسی و امنیتی سوریه دخالت داشته است.

مکانیزم‌های مشارکت و حضور جریان 14 مارس در تشدید گستره بحران دمشق می‌توان در محورهای زیر خلاصه می‌شود:

1 ـ کمک مالی؛ تسلیحاتی و لجستیگی به معارضه سوریه.
2ـ پناه دادن به عناصر فراری مخالفان و آموزش دادن آنها در زمینه نظامی و اقدامات خشونت آمیز.
3ـ تسهیل و فراهم کردن بسترها جهت قاچاق اسلحه و نیروهای مسلح مخالفان سوریه به داخل خاک آن کشور.
4 ـ مداخله مستقیم: عناصر گروه المستقبل به رهبری حریری و متحدان سلفی آن در درگیرهای ارتش سوریه با معارضان در حمص و حماه شرکت داشته و برخی از آنها کشته شدند.
5ـ با بهانه های مختلف مانع فعالیت و اقدامات دولت میقاتی شده و دولت میقاتی به مشکلات و معضلات درونی مشغول می‌کنند. فرصت های زیادی برای اقدامات جریان 14 مارس علیه دمشق فراهم ساخت.
6ـ این جریان ، فشارهای زیادی علیه حزب الله و جریان 8مارس متحدان لبنانی دمشق ایجاد کرده است.
7ـ جریان 14مارس در بسترسازی رشد گروه های سلفی لبنانی ـ فلسطینی ـ سوریه با انواع طیفهایش؛نقش کلیدی داشته است.
8ـ جریان 14 مارس فعالانه در جبهه محور ریاض ـ دوحه ـ آنکارا علیه سوریه مشارکت و همکاری داشته است.

شواهد و نشانه‌های حضور جریان 14 مارس در بحران سوریه

1 ـ سیاستها و مواضع آشکار جریان 14 مارس علیه سوریه و رهبری آن.این مواضع در قالب یک جنگ روانی و رسانه ای علیه اسد و به جانبداری از معارضان سوریه بوده است.

2 ـ سفر "سمیر جعجع" رئیس جریان نیروی های لبنانی و متحد جریان 14مارس به عربستان سعودی(اوایل دیماه 1390) .
جعجع در این دیدار با ارکان پادشاهی عربستان سعودی ـ شاهزادگان "نایف بن عبدالعزیز" ولیعهد و نایب اول شورای وزیران و وزیر کشور، "سلمان بن عبدالعزیز" وزیر دفاع،"مقرن بن عبدالعزیز" رئیس دستگاه اطلاعاتی سعودی و "سعود الفیصل" وزیر خارجه ـ ملاقات کرد.
دیدار جعجع از عربستان سعودی همزمان با حضور سعد حریری رهبر جریان المستقبل شریک اول جریان 14مارس در این کشور بوده و طرفین ملاقات‌های دو جانبه و مشترکی با مقامات سعودی داشته اند.
هنوز به روشنی و شفافیت علل و انگیزه های دیدار اقطاب و رهبران جریان 14مارس از عربستان سعودی مشخص نشده ولی حضور همزمان سعد حریری و سمیر جعجع در دربار آل سعود باید در پرتو این تحولات و این شرایط سیاسی ـ امنیتی منطقه ارزیابی کرد.

3ـ گزارش‌ها و اخبار روزهای اخیر منطقه از هماهنگی آمریکا، رژیم صهیونیستی و فرانسه با کشورهای عربستان، قطر، امارات و برخی افراد لبنانی برای آغاز انفجارهای تروریستی در لبنان و سوریه که مقدمه‌ای برای جنگی بزرگتر است، خبر داده است.

این گزارش‌ها خبر داده که عناصر شبه‌نظامی وابسته به سمیر جعجع رئیس جریان نیروهای لبنان (از متحدان آمریکا) و سعد الحریری نخست وزیر سابق لبنان و رئیس جریان ۱۴مارس (از متحدان آمریکا) جهت شروع اقدامات تروریستی اخیرا با سران امنیتی عربستان سعودی دیدار کرده‌اند.

در این راستا این گزارش‌ها خبر داده که محور ریاض و دوحه، هزینه های این اقدامات را تقبل کرده اند.سعد حریری نسبت به حادثه انفجارهای تروریستی در دمشق (جمعه دوم دیماه 1390) شتابان عکس عمل نشان داد و اظهارداشت که این اقدام ساخته وپرداخته دولت سوریه بوده است.

در ارزیابی کارنامه حضور 9 ماهه جریان 14 مارس در عرصه رخدادهای سوریه می توان به نتایج و تبعات زیر دست یافت:

الف ـ شکست محور مسیحی (جعجع ـ جمایل)در جریان 14مارس در تحریک و بسیج مسیحیان لبنان و سوریه علیه دولت بشار اسد.
جریان 14 مارس و طیف مسیحی و مارونی آن با برکناری کاردینال نصرالله صفیر از رهبری مارونی های لبنان یک متحد راهبردی مقتدر از دست دادند. ولی در عوض حزب الله و متحدان آن با انتصاب آقای بشاره الراعی در مسند رهبری مارونی ها وکاتولیکهای لبنانی یک متحد قوی به دست آوردند.الراعی نشان دادکه مدافع و پاسدارمنافع و مصالح ملی لبنان و مسیحیان لبنانی و مشرق زمین؛میباشد.

ب ـ گرچه جریان 14 مارس با سوریه و متحدان محلی و منطقه ای آن با انواع ترفندهاو شیوه ها درستیز بوده است و این جریان بطور علنی در توسعه گستره بحران سوریه نقش آفرین بوده ولی پایداری نه ماهه دولت اسد در برابر تمام توطئه هاو فشارها باعث نا امیدی محور دوحه ـ ریاض ـ آنکارا و متحدان محلی آن مانند جریان 14 مارس شده است.

ج ـ سقوط دولت سعد حریری و تشکیل دولت میقاتی روند احیای توافق طایفه را دچار مشکلات اساسی نمود و به پرستیژ و اعتبار تاریخی و سنتیعربستان سعودی متحد استراتژیک و سنتی جریان 14مارس؛ آسیبها و ضرباتی زده است.این ضربات و روند بازسازی و احیای نقش مجدد ریاض را در لبنان؛دچار انواع معضلات نمود.

د ـ شکست اقدامات و عملیات سری و آشکار جریان 14 مارس در پهنه وعرصه بحران سوریه.


ه ـ در عرصه محلی لبنان اختلافات طایفه ای توسط جریان 14 مارس تشدید شده است. اکنون
ـ اختلاف مسیحی ـ شیعی:محور امین جمایل ـ سمیر جعجع با حزب الله در تضاد است
ـ اختلاف مسیحی ـ سنی ؛اختلاف میشیل عون با جریان المستقبل حریری.
ـ اختلاف مسیحی ـ مسیحی ؛اختلاف عون با :محور امین جمایل ـ سمیر جعجع.
ـ اختلاف مارونی ها ـ ارتدکسها

و ـ روند تحولات و بحران سیاسی ـ امنیتی سوریه بطور مستقیم وغیرمستقیم روی وضعیت لبنان تاثیرات گوناگونی داشته ولی اقدامات منفی و کارشکنانه جریان 14مارس ؛گستره و تبعات منفی این رخدادها؛دامن زده است..

ز ـ دولت میقاتی طی ماههای اخیر با انواع مشکلات و مانع تراشی های جریان 14 مارس به رهبری سعد حریری نخست وزیر سابق و متحد عربستان سعودی روبرو بوده است.

محور منطقه‌ای مخالفان سوریه(ریاض ـ دوحه ـ آنکارا) و محور فرامنطقه‌ای دشمنان دمشق( محور فراآتلانتیکی ارمریکا و اتحادیه اروپا و ناتو بازوی نظامی این محور)، هنوز برای جریان 14مارس طرح‌ها و نقش‌های شیطانی دارند ولی باید پرسید آیا برای مثلث حریری ـ جعجع ـ جمیل، ظرفیت و قدرتی برای نقش آفرینی در سناریوهای دشمنان ملت و دولت سوریه باقی مانده است؟

ماموریت هیات ناظران اتحادیه عرب در سوریه و چالش‌های پیش‌رو

 
قبل از ورود هیات ناظران به دمشق، محور "دوحه ـ ریاض ـ آنکارا" آتش تهیه شکست ماموریت این هیات را تدارک دید و عملیات روانی و رسانه‌ای گسترده‌ای آغاز کرد به گونه‌ای که امیدی به موفقیت این ماموریت نیست.

خبرگزاری فارس: ماموریت هیات ناظران اتحادیه عرب در سوریه و چالش‌های پیش‌رو

پس از کشاکش چند هفته‌ای دمشق و اتحادیه عرب بر سر تعدیل و چکش کاری بندها و مفاد پروتکل اعزام ناظران اتحادیه عرب جهت نظارت و اشراف بر حسن انجام ابتکار عمل این اتحادیه، اتحادیه عرب و دمشق به مخرج توافقی جهت عملی کردن مفاد پروتکل رسیدند و در نهایت طرفین توافقنامه‌ای را امضا کردند و ماموریت و اعزام هیات ناظران میسر شد.

این هیات پنجاه نفره روز پنجشنبه اول دیماه 1390 به دمشق سفر کرد و مورد استقبال مقامات سوریه قرار گرفت و تا اکنون که بیش از یک هفته در سوریه حضور دارند، به شهرهای حادثه خیز زیادی سفر کرده‌اند.

رفتار اتحادیه عرب در قبال سوریه خلاف میثاق این اتحادیه بوده است

تحلیلگران و کارشناسان مسائل خاورمیانه همگی اذعان داشته‌اند که رفتار اتحادیه عرب نسبت به سوریه در بعد سیاسی ـ حقوقی، تاریخی، استثنائی و مخالف با اساسنامه و میثاق این اتحادیه بوده است.

دیپلماتها و آگاهان سیاسی عرب بر این باورند که برخورد آمرانه اتحادیه با تعلیق عضویت سوریه، تحمیل بسته‌ای از مجازات‌های مالی و اقتصادی بر دمشق و تحمیل یک پروتکل جهت اعزام ناظران و بازرسان به خاک آن کشور، ناشی از بیداری تصنعی اتحادیه عرب از یک خواب 60 ساله و گران است.

بیداری مصنوعی اتحادیه عرب با تحمیل اراده سیاسی غرب

تحلیلگران عرب معتقدندکه بیداری مصنوعی اتحادیه تحت تاثیر فشارهای شورای همکاری خلیج فارس و تحمیل اراده سیاسی غرب بوده است.
اربابان قلم و روزنامه عرب و صاحبان نظر منطقه در یادداشت‌ها و مقالات خود طی روزهای اخیر پیرامون ماموریت هیات ناظران عرب هرکدام به یک سری از معضلات و مشکلات و چالش‌های فراروری این ماموریت اشاره کرده‌اند.

به نظر می‌رسد این پروتکل و این ماموریت در ابعاد و زوایای مختلف با این مشکلات و چالش‌ها روبرو است:

1ـ اهداف و منویات نهان و آشکار مهندسان ابتکار عمل اتحادیه عرب در خصوص سوریه
به نظر بسیاری از تحلیلگران هنوز بر روی روند عملی شدن مفاد طرح این اتحادیه تاثیرات منفی دارد و در چرخه عملیاتی شدن این ابتکار عمل کار شکنی می‌کند.
قبل از ورود هیات ناظران به دمشق، محور "دوحه ـ ریاض ـ آنکارا"، آتش تهیه فشل و شکست ماموریت این هیات را تدارک دید و عملیات روانی و رسانه ای در این رهگذر شروع کرد.

2ـ تشدید روند تنش در کانون‌های بحرانی سوریه در حمص،درعا، ادلب و حماه پس از یک هفته اعتصاب سراسری که از سوی شورای ملی سوریه اعلام شده است.

گرچه اعتصاب سراسری در جمعه نهم دسامبر 2011 از سوی معارضه مطرح شده ولی گستره اجرایی آن موفقیت آمیز نبود و تنها در کانون‌های بحرانی سوریه مانند حمص،درعا، ادلب و حماه عملی شده و آنهم در سطح ناقص و محدود.
این اعتصاب در تشدید تنش در کانون‌های بحرانی سوریه در آستانه ورود هیات ناظران اتحادیه عرب نقش آفرین بوده و به نظر می‌رسد روند عملیاتی شدن ماموریت هیات در فضا و جو تنش‌زا و ناآرامی خواهد بود و این وضعیت شانس موفقیت این ماموریت را کاهش خواهد داد.

3ـ جمعه خونین دمشق(دوم دی‌ماه 1390) که با دو انفجار انتحاری (گروه القاعده متهم اصلی حادثه بود) در حقیقت پیشوازی از شروع ماموریت ناظران اتحادیه عرب در سوریه بود.
این اقدام انتحاری علاوه بر وحشتی که در دل ناظران و بازرسان کاشته، پیام مشکوک و موضع حادی در قبال شروع ماموریت این ناظران داشته است.
با وجود محکومیت این اقدام انتحاری که تلفات جانی زیادی در پی داشته از سوی کشورهای جهان و منطقه ولی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس تا این لحظه هنوز مواضعی در قبال این انفجار نداشته و محیطی از شک و تردید برای کار و اقدام هیات ناظرین اتحادیه عرب فراهم ساخته است.

4 ـ معارضه سوریه در خارج با ورود و شروع ماموریت ناظران اتحادیه عرب موافق نبوده و جمعه23 دسامبر2011 را به نام جمعه پروتکل مرگ نامگذاری کردند و مواضع تندی در قبال پروتکل و اصل ماموریت هیات ناظران اتحادیه عرب اتخاذ کردند.

این معارضه در قبال اتحادیه عرب و توافق آن با دولت سوریه در خصوص پروتکل اعزام ناظران نیز مواضع انتقادی و حادی داشته و جمعه16 دسامبر2011 را به نام جمعه "اتحادیه عرب مارا می‌کشد" نام نهادند.
اما معارضه در داخل که همواره با مداخله خارجی و نظامی در خاک کشورشان مخالف هستند، نسبت به ورود هیات ناظران و امضای پروتکل از سوی دولت سوریه استقبال کرد و ابراز امیدواری کرده که ماموریت این هیات موفقیت آمیز بوده تا به حل بحران کشور و رسیدن به اصلاحات و دموکراسی و سقوط کمک شایانی کند.

5ـ عدم انسجام هیات ناظران اتحادیه عرب اعزامی به سوریه و متهم بودن ژنرال مصطفی الدابی(رئیس سابق دستگاه اطلاعاتی سودان) رئیس این هیات در قضیه جنایات و مشکلات امنیتی دارفور ـ سودان.
ممکن است مشکلاتی فراروی موفقیت این ماموریت به وجود آورد. معارضه علیه ژنرال الدابی بخاطر مشارکت وی در رخدادهای دارفور سودان جنگ روانی راه انداخته است.
اتحادیه عرب و خود دولت قطر که ریاست دوره‌ای شورای وزیران خارجه این اتحادیه به عهده دارد در گزینش این ژنرال اطلاعاتی نقش اول و آخر داشته و دمشق هیچ مسئولتی در انتخاب الدابی به عنوان رئیس این هیات و مدیر این ماموریت برعهده نداشته است.

شورای ملی سوریه و طیف‌های آن مانند اخوان المسلمین و جریان لیبرالیستی " اعلان دمشق" از همان آغاز به دنبال مداخله نظامی و خارجی در خاک سوریه بوده لذا به اعتقاد رهبران این معارضه بدون مداخله نظامی و خارجی در قالب حمله ناتو و یا ارتش ترکیه و متحدان منطقه‌ای آن،سقوط بشار اسد و براندازی نظام سیاسی دمشق ناممکن است.

این معارضه با حمایت حامیان منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای همواره سعی و کوشش داشته که پرونده سوریه به شورای امنیت برود تا به بهانه حمایت از شهروندان سوری، زمینه ها و بسترها جهت حمله نظامی و تکرار تجربه لیبی در خاک سوریه مهیا شود.

کلام آخر

در پرتو شرایط و اوضاع فوق، چالش‌های غیر قابل انکار و مهمی فراروی ماموریت هیات ناظران اتحادیه عرب جهت حقیقت یابی در بحران و رخدادهای سوریه وجود دارد لذا اتحادیه عرب و سوریه جهت موفقیت کار و ماموریت این هیات، باید همکاری و هماهنگی تنگاتنگی داشته باشند. کاهش و یا متوقف شدن جنگ روانی و رسانه‌ای محور دوحه ـ ریاض ـ آنکارا علیه دمشق در این روزها نقش موثر و مهمی در روند موفقیت ماموریت این هیات خواهد داشت.

آنکارا بازنگری در سیاست یا عقب‌نشینی از مواضع در قبال دمشق؟

 
ترکیه در حال بازنگری سیاست گذشته در قبال اسد است و ماشین تهاجمی آنکارا علیه دمشق در این لحظات به دلیل چالش‌های پیش‌رو، درجا می‌زند و شاید براثر بیداری از غفلت، اردوغان عاقلانه و فرمان عقب‌گرد بدهد.

خبرگزاری فارس: آنکارا بازنگری در سیاست یا عقب‌نشینی از مواضع در قبال دمشق؟

ترکیه میوه و مزه سیاست صفرکردن مشکلات خود (ایده داوود اوغلو وزیر خارجه ترکیه) با همسایگان خود در چند سال اخیر در سوریه چشید.

مناسبات دمشق و آنکارا از وضعیت تنش‌زای سال‌های دهه نود به سطح شراکت راهبردی ارتقا پیدا کرد. حجم مبادلات بازرگانی دو کشور جهش چشمگیری داشت و در سال 2010 به مبلغ 234/2 میلیارد دلار رسید و موازنه تجاری به سود ترکیه بوده است.

سرمایه گذاری ترک‌ها در سوریه رشد قابل توجهی داشت. مناسبات دو کشور در دوسال اخیر آن‌چنان توسعه یافت که برای اولین بار در تاریخ معاصر، ارتش سوریه در مانورهای نظامی ترکیه شرکت می جوید و هر شش‌ماه یک بار نشست کمیسیون عالی راهبردی میان دوکشور در سطح نخست وزیری برگزار می‌شد ولی اکنون پس از 9 ماه از شروع بحران سوریه مناسبات دمشق و آنکارا در ابعاد مختلف دچار آسیب و تنزل شده است.

برای بسیاری از آگاهان به مسائل ترکیه هنوز علل و عوامل تغییر سیاست دولت اردوغان ـ گل نسبت به دولت بشار اسد مبهم و گنگ است.

آنچه مسلم است اینکه سیاست و مواضع آنکارا در ازای دمشق طی 9 ماه اخیر تابعی از متغییرات زیر بوده است:

ـ سیاست ترکیه در قبال اسد متاثر از نتایج و تبعات تحولات و رخدادهای ناشی خیزش‌های اسلامی و مردمی خاورمیانه و شمال آفریقا در سال 2011 بوده است.

ـ عامل مناسبات راهبردی آنکارا ـ واشنگتن و روابط نظامی آنکارا ـ ناتو نقش مهمی در تغییر رویکرد سیاست خارجی ترکیه در برابر سوریه بشار اسد داشته است.

ـ ارتقای جایگاه اخوان المسلمین در دایره قدرت و سیاست کشورهای عربی در پی تحولات 2011 و تاثیر ارتباطات و پیوندهای تاریخی و سنتی حزب اسلامگرایی اردوغان با اخوان المسلمین منطقه در روند تصمیم سازی و سیاستگذاری ترکها در قبال دمشق.

ـ تلاش تیم اردوغان ـ گل برای بازاریابی الگوی نظام سیاسی ترکی در کشورهای عربی (مستعمرات و قلمروی سابق امپراتوری خلافت عثمانی). این تلاش‌ها با کوشش‌های همین تیم به جهت احیای میراث معنوی دولت عثمانی هم عرض و هم هدف بوده است.

ـ مشوق‌های کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به ویژه قطر و عربستان سعودی برای پیوستن ترکیه به چرخه و سناریو مقابله و براندازی بشار اسد.

این مشوق‌های ارائه شده با میوه چینی آنکارا از مشارکتش در عملیات نظامی ناتو در لیبی، همزمان و در یک راستا بوده است. ترک‌ها روی سرعت سقوط بشار اسد در سوریه و حجم کمک‌هاو سرمایه گذاری های عرب‌های خلیج فارس در صنایع و اقتصاد خود در ابعاد و زمینه های مختلف حساب‌های گوناگونی باز کرده‌اند.

سیاست آنکارا در قبال دمشق طی 9 ماه اخیر نوسانات شدیدی داشته و از مرحله نصیحت، ارشاد و تشویق اسد به انجام اصلاحات و لغو برخی از محدویت‌های سیاسی شروع شده و به تهدید نظامی و لغو مشروعیت نظام اسد در این اواخر ختم شده است.

آنکارا با دادن تسهیلات سیاسی و لجستیکی به معارضه سیاسی و نظامی دمشق گام‌های زیادی در روند سیاست خصمانه و دشمنی علیه دولت و ملت سوریه برداشته است. دولت ترکیه در تشکل و سازماندهی معارضه سیاسی و نظامی اسد نقش برجسته ای داشته و در تمام اقدامات و مواضع مخالفان منطقه ای و فرامنطقه ای دولت سوریه حضور و مشارکت فعالی داشته است.

در جریان سیاست تند و حاد اتحادیه عرب و شورای وزیران خارجه آن علیه سوریه، ترکیه نیز مشارکت تاثیرگذار داشت. رژیم اردوغان فرصت طلبانه در کلیه سناریوهای مداخله خارجی علیه سوریه و تمامی چرخه های تحریم اقتصادی و محاصره و انزاوایی سیاسی دمشق حضور داشته است.

تیم گل ـ اردوغان در روند ایجاد منطقه حایل و سناریو مداخله نظامی محدود در خاک سوریه و بطور برجسته در رخداد خونین جسر الشغور و برپایی اردوگاه پیش ساخته برای آوارگان و فراریان سوریه از مناطق مرزی پیشگام بوده است به این امید که بزودی دولت بشار اسد سقوط خواهد کرد.

اما اکنون دولت گل ـ اردوغان در قبال سوریه اسد با شرایط جدیدی و چالش‌های نوینی روبرو شده است. پایداری و تداوم انسجام دولت بشار اسد طی 9 ماه اخیر، حساب‌ها و برآوردهای سیاسی و راهبردی تیم اردوغان را در سوریه برهم زد و بطور برجسته تصورات سیاسی و امنیتی این تیم در قبال بقای اسد در هم کوبیده شد و افراد تیم را بخاطر خطای برآورد و ارزیابی از اوضاع سوریه و اشتباه در تخمین و پیش‌بینی روند بحران و آینده نظام سیاسی دمشق، سرخورده شدند.

شرایط جدید منطقه و جهان، سیاست ترکیه را در ازای سوریه بشار اسد به شدت متاثر کرده و تیم اردوغان را وادار به بازنگری سیاست‌ها و عقب‌نشینی از مواضع گذشته نمود.

از جمله متغیرهای جدید که سیاست آنکارا در قبال اسد را متحول و دگرگون کرده می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

1ـ شکست سیاست محور دوحه ـ ریاض در روند براندازی بشار اسد.
آنکارا روی همکاری و کمکهای مالی این محور در تامین هزینه های حمایت از معارضه و سیاست متضاد علیه سوریه حسابهای زیادی باز کرده بود.

2ـ همکاری و هماهنگی آنکارا ـ پاریس در پرونده تشدید بحران سوریه و پروسه براندازی اسد. برای تمام آگاهان به مسائل ترکیه شگفت آور بوده ولی نوسان شدید مناسبات فرانسه ـ سوریه بخاطر موضع گیری پاریس در قبال موضوع قتل عام ارامنه توسط دولت عثمانی برای همگان تعجب آور تر بوده است. این زلزله دیپلماتیک بطور قطع روی پرونده همکاری دوکشور علیه بشار اسد تاثیرات منفی خواهد داشت.

3ـ بروز چالش‌های تازه در داخل ترکیه که تاثیرات قابل توجهی در سیاست آنکارا در قبال دمشق داشته است. فعال شدن عملیات نظامی گروه "پ.ک.ک" بخشی از این چالش‌ها بوده است.

4ـ افزایش مشکلات ترکیه با اتحادیه اروپا بر سر پیوستن آنکارا به این اتحادیه .

5ـ تشدید تنش در مناسبات ترکیه و قبرس بر سر مشکلات سنتی و معضلات جدید به ویژه قضیه کشف میدان گازی در آبهای قبرس و نزدیکی آن کشور به رژیم اشغالگر قدس.

6ـ تشدید کانون‌های تنش‌زایی طایفه ای و قومی در عراق و سوریه و بیم اپیدمی این بحران‌های امنیتی در داخل خاک ترکیه.

7ـ تجارت و اقتصاد ترکیه به دلیل گسترش بحران سوریه در ابعاد مختلفی زیان‌های مستقیم و غیر مستقیم دید.
آنکارا بطور ملموس تبعات منفی مجازات‌ها و تحریم‌های اقتصادی و مالی علیه سوریه لمس کرد و تجار و سرمایه داران حامی تیم گل ـ اردوغان از روند بحران سوریه متضرر و زیان دیدند.

به نظر می‌رسد شرایط و اوضاع فوق تیم اردوغان را هوشیار کرده و نسبت به اشباهات گذشته در قبال دمشق آن تیم را متنبه ساخته است.
ترکیه اکنون در حال بازنگری و ارزیابی سیاست گذشته در قبال اسد است و ماشین تهاجمی آنکارا علیه دمشق در این لحظات به دلیل چالش‌ها و تهدیدات نوین و پیش رو، درجا می‌زند و شاید براثر بیداری از غفلت، اردوغان عاقلانه و فرمان عقب گرد بدهد! و به قول ایرانیان"جلوی ضرر را از هرجا بگیرید، منفعت است".

شورای همکاری در دمشق به دنبال کدام هدف است؟

 
رویکرد خصمانه اعضای شواری همکاری در قبال سوریه، انگیز‌ه‌های گوناگونی داشته ولی به باور اغلب کارشناسان منطقه، القاءات استکبار جهانی عامل مضاعفی در تولید نفرت و خصومت میان اعراب منطقه و سوریه بوده است.

خبرگزاری فارس: شورای همکاری در دمشق به دنبال کدام هدف است؟

مردم کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس هنوز خدمات به یادماندنی دمشق را در آزادی کویت از اشغال صدام حسین فراموش نکرده و نقش نخبگان علمی و آکادمی و کارگران فنی سوریه در توسعه و آبادانی کشورهای عربی خلیج فارس قابل اغماض و چشم پوشی نیست.

دولت و ملت سوریه طی 9 ماه اخیر در انتظار پاسخ آن خدمات و آن زحمات بوده که حافظ اسد در کویت و عربستان سعودی در دوران جنگ دوم خلیج فارس و آزادی کویت کشیده بود. پاسخ از آن سوی شبه جزیره عرب آمد ولی در آن مزه و بوی بی وفایی، نامردی و بی معرفتی بود.

تمام آگاهان به مسائل خاورمیانه به خوبی می‌دانند که نقش "سیاست و مواضع سیاسی و دیپلماتیک"، "حواله های دلاری"، "اسلحه و تدارک و ارقام لجستیگی"، "فتوا، بیانیه‌های روحانیون سلفی و سنی تندرو"، "تمام امکانات جنگ نرم ، جنگ روانی و رسانه‌ای"، "بقایای القاعده و افراد مسلح، گروه های سلفی، جهادی و وهابی"، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به ویژه قطر و عربستان سعودی در روند و گسترش بحران سیاسی ـ امنیتی سوریه برجسته و مشهود بوده است.

کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در موضع‌گیری منفی و خصمانه علیه دمشق پیشگام بوده و پیام ملک عبدالله بن عبدالعزیز آل سعود در اوت 2011 سرآغاز حمله علنی و تهاجمی شورای همکاری خلیج فارس علیه دولت بشار اسد بوده است.

پس از این، سیاست همگرایی و انطباقی شورای همکاری خلیج فارس با سیاست‌های ناتو و محور ائتلافی فرا آتلانتیکی ضد دمشق تشدید شد و با خروج سفیران قطر ،عربستان سعودی، بحرین و کویت از دمشق، روند مناسبات سوریه و شورای همکاری خلیج فارس وارد مرحله خطرناکی شد.

انتقال مشکوک و توطئه آمیز ریاست دوره‌ای شورای وزیران خارجه اتحادیه عرب از نماینده دولت خودگردان فلسطین به نخست وزیر و وزیر خارجه قطر در ازای حقوق سه ماهه عقب مانده کارکنان دولت خودگردان و کرانه باختری رود اردن، سرآغاز تکوین و تشکیل بحران روابط میان دمشق و اتحادیه عرب بوده است.

در سایه ریاست قطر بر شورای وزیران خارجه اتحادیه عرب، شورای همکاری خلیج فارس و باشگاه پادشاهان عرب(شورای همکاری خلیج فارس + مراکش و اردن) ابتکار عملی برای فیصله دادن به بحران سوریه به نام اتحادیه عرب مهندسی و طراحی کردند و این موضوع را پهنه بحران سوریه به سطوح دیگری ارتقا و توسعه داد.

تعلیق عضویت سوریه در اتحادیه عرب و تحمیل انواع مجازات‌های اقتصادی و اعتباری علیه دمشق، مشکلات و معضلات متنوعی برای دولت سوریه به وجود آورد و گستره انزوای منطقه‌ای و تحمیلی علیه بشار اسد تشدید کرد.

موضوع امضای پروتکل اعزام هیات بازرسان اتحادیه عرب به سوریه در روابط میان دمشق و اتحادیه گسل ژرفناکی ایجاد کرد. وساطت برخی کشورهای عربی و به بن بست رسیدن اتحادیه عرب در تحمیل فشارهای پی درپی علیه سوریه، نبیل العربی و آل ثانی را به پذیرش برخی از خواسته‌ها و تعدیلات سوریه مجبور ساخت.

2 عملیات انفجاری و انتحاری روز جمعه دوم دیماه 1390 در دمشق، پیشواز ورود هیات بازرسان اتحادیه عرب به سوریه بود و سکوت معنی دار کشورهای شورای خلیج فارس در قبال انفجارها و کشته شدن مردم بیگناه دمشق، بخشی از منویات و مواضع ذاتی شیوخ و امیران عرب شبه جزیره عرب در قبال سوریه فاش و آشکار کرد.

رفتار سیاسی و مواضع خصمانه کشورهای همکاری خلیج فارس در ازای بحران سوریه تحت تاثیر عوامل و متغیرهای زیر است:

1ـ همگرایی و وابستگی این کشورها به سیاست منطقه ای آمریکا وناتو.

2ـ ضدیت با جبهه مقاومت.

3ـ پدیده ایران فوبیا و شیعه هراسی.

4 ـ مشکلات درونی و تهدیدات امنیتی و چالش‌های ساختاری.

شورای همکاری خلیج فارس در تنظیم سیاست خصمانه خود علیه دمشق از متغییرهای ذیل متاثر است:

1 ـ متغییر ظرفیت و توانمندی:
کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس با توجه به چالش‌های ساختاری و تهدیدات سیاسی و امنیتی متنوع و جدی روبرو است و جهت براندازی، مهار و تعدیل سیاست بشار اسد از ظرفیت کافی برخوردار نیست.

2ـ متغییر اجماع و انسجام:
سیاست ضد بشار اسد در درون کشورهای همکاری خلیج فارس از انسجام و اجماع برخوردار نیست. امارات متحده عربی و عمان مواضع منفی و حادی علیه سوریه نداشتند.

3ـ متغییر رویکرد طایفه ای:
دوحه با داشتن روابط با اخوان المسلمین سوریه و ریاض با داشتن روابط تاریخی و سنتی با جریان سلفی و وهابی سوریه تاثیر بسزایی در طایفه ای کردن روند اعتراضات و معارضه سوریه داشتند. جریان اخوانی و طیف سلفی کشورهای عربی خلیج فارس نقش بسزایی در توسعه گستره مادی و معنوی بحران سوریه داشت. عمان، بحرین و امارات متحده عربی در طایفه ای کردن بحران سوریه نقش چندانی نداشتند.

4 ـ متغییر سیاست خارجی:
سیاست خارجی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، رویکرد واحد و منطبقی نداشته لذا در قبال نقش و سیاست دمشق، سیاست و مواضع یکسان و واحدی نداشته است.
دوحه و ریاض در قبال دمشق در این برهه زمانی یک نوع همگرایی و اشتراک منافع و مصالح داشته لذا این‌دو در ظاهر و در کوتاه مدت یک سیاست واحد داشته ولی در باطن و در دراز مدت هر کدام از قطر و عربستان سعودی اولویت های خاصی در دامن زدن به بحران سوریه داشتند.
کویت و بحرین، ریاض را در سیاست متضاد و خصمانه علیه دمشق همراهی می‌کردند ولی عمان و امارات متحده عربی به دلایل متعددی در این چرخه حرکت نمی کردند.

کلام آخر

رویکرد خصمانه کشورهای خلیج فارس در قبال سوریه ، خاستگاه ها و انگیزه‌های گوناگونی داشته ولی به باور اغلب آگاهان به مسائل خلیج فارس، القاءات استکبار جهانی و عامل مناسبات اعضای این شورا با آمریکا عامل مضاعفی در تولید نفرت و خصومت میان کشورهای عربی خلیج فارس و سوریه داشته است.

سران عرب منطقه خلیج فارس به دلیل حضور نظامی گسترده آمریکا در منطقه، تحت تاثیر سیاست خاورمیانه ای کاخ سفید و در معرض تهدید پنتاگون و سیا بوده لذا خود را مجبور به تمکین و انطباق با سیاست خصمانه آمریکا علیه ملت و دولت سوریه می بینند.

اردن به دنبال کدام نقش در سوریه است؟

 
اردن با تشدید گستره امنیتی و نظامی در سوریه، زندانیان سلفی جهادی منطقه مانند سلفی‌های عراقی، لیبیایی، سعودی، لبنانی و اردنی را آزاد کرد که به کانون‌های تنش‌زایی سوریه پیوستند.
 

خبرگزاری فارس: اردن به دنبال کدام نقش در سوریه است؟

 

گرچه مواضع و سیاست دمشق در قبال مداخله مستقیم و غیر مستقیم اردن در گسترش بحران خود رویکرد خویشتنداری و نوعی اغماض و چشم‌پوشی بوده ولی گاهی سوریه به مقامات پادشاهی اردن هشدار داده است.

375 کیلومتر طول مرزها میان سوریه و اردن است و همواره فضای سیاسی و امنیتی دو کشور تحت شرایط منطقه‌ای و جامعه بین المللی بوده و نوسانات و عدم ثبات در روند مناسبات دمشق ـ امان از اوایل قرن بیستم تا اکنون مهمترین شاخص روابط سیاسی و دیپلماتیکی میان دوکشور بوده است.

در طول 9 ماه اخیر تحولات سوریه مناسبات میان دوکشور در سطوح و ابعاد مختلف دچار مشکلاتی شده و در برخی از زمینه‌ها این روابط انسداد و انجماد به وجود آمده است.

در جریان مواضع عربی در قبال سوریه اردن با بلوک شورای همکاری خلیج فارس و باشگاه رژیم‌های پادشاهی عربی همراهی و همگرایی داشته است. باوجود اینکه اقتصاد و تجارت امان در زمینه های متعدد وابسته به ژئوپلیتیک و موقعیت جغرافیایی دمشق بوده ولی دربار اردنی بخاطر عوامل چند در طی 9 ماه اخیر مواضع همگرا با مخالفان منطقه ای و فرامنطقه ای بشار اسد داشته است.

اردن اینک همپیمان شورای همکاری خلیج فارس و شریک ناتو و متحد آمریکا در منطقه است و انواع قراردادهای سیاسی و امنیتی با رژیم صهیونیستی مانند وادی عربه بسته است لذا اردن در پرتوی این وضعیت می‌تواند یکی از مناطق حمله نظامی علیه سوریه باشد.

شاخص‌های احتمال مشارکت اردن در مداخله خارجی علیه سوریه

احتمال مشارکت اردن در سناریوهای مداخله خارجی و نظامی اردوگاه ناتو و آمریکا علیه سوریه وجود دارد و شاخص‌ها و دلایل این ادعا ودال این نظریه و فرضیه عبارتند از:

1ـ افزایش روند مذاکره و رایزنی مقامات سیاسی و امنیتی اردنی با آمریکا، انگلیس و ترکیه و شورای همکاری خلیج فارس در ماههای اخیر.

2 ـ انتقال بخشی از نیروهای ارتش آمریکایی که خاک عراق ترک گفته به اردن.

ارتش آمریکا پس از ترک عراق در تاریخ هشتم دسامبر 2011 وارد اردن شده و در پایگاه هوایی شاهزاده حسن در نزدیک شهرالمفرق مستقر شدند.
شهر المفرق در ده کیلومتری مرزهای اردن و سوریه است. این پایگاه نظامی همواره در ایجاد تنش امنیتی و سیاسی سوریه نقش آفرین بوده است.

3ـ تحرک نظامی و برقراری آرایش آفندی از سوی ارتش اردن در نزدیکی مرزهای این کشور با سوریه و افزایش حضور نظامی نظامین اردنی در روستاهای "الباعج"الزبیده"النهضه"خوشه" که در نزدیکی مرزهای سوریه است.

4ـ افزایش تحرک و فعالیت افسران موساد و دیپلمات‌های صهیونیستی در اردن.
تردد افسران موساد در منافذ مرزی اردن ـ سوریه و شهرهای مرزی در ماه‌های اخیر فزونی یافته است. درگذشته شبکه اطلاعاتی موساد در اردن وشهرهای آن توسط پنج سرهنگ اداره می‌شود ولی هم اکنون این رقم به دوازده سرهنگ ارتقا یافته است.

5ـ رایزنی نظامی وامنیتی واطلاعاتی میان نظامیان و افسران سازمان " میت "(اطلاعات ترکیه) با ارتش و دستگاه امنیتی و اطلاعاتی اردنی در سه ماه اخیر تشدید شده است.

6ـ مقامات دربار هاشمی بطور سنتی و روتین در مواقع حساس با لندن مشورت و رایزنی می‌کنند و سفر اخیر عبدالله دوم پادشاه اردنی به لندن و مذاکره با دیوید کامرون نخست وزیر انگلیس و ملاقات با ملکه انگلیس در همین راستا بوده است.

7ـ آزادی ناگهانی رهبران سلفی جهادی اردنی (بدون دادگاه و محاکمه)در این موقعیت.

برای آگاهان اردنی قابل پیش‌بینی و ناگهانی بوده است. با تشدید گستره امنیتی و نظامی در سوریه گروه های سلفی جهادی منطقه مانند سلفی های عراقی، لیبیایی، سعودی، لبنانی و اردنی به کانون‌های تنش‌زایی سوریه پیوستند تا علیه دولت دمشق در ستیز و جنگ باشند.

8ـ قبایل عرب و سنی عراقی و اردنی در دو ماه اخیر با حمایت‌های مالی وتحریک عربستان سعودی فعالیت‌های مشکوکی در مرزهای عراق ـ سوریه.

باید از مقامات اردنی پیرامون نقش آینده کشورشان در مسائل داخلی سوریه و نقش ارتش اردنی در عملی کردن سناریوهای نظامی ناتو و آمریکا پرسش‌های اساسی سوال کرد؟!

آیا ملت مسلمان و عرب اردن علیه برادران خود در سوریه وارد جنگ خواهد شد؟ دربار اردن در تنش و جنگش با بشار اسد به دنبال کدام هدف می اندیشد؟ به دنبال کدام نقش است؟ آیا مشارکت دربار اردن در اقدامات و عملیات نظامی ناتو علیه دمشق، تخت و تاج ملک عبدالله دوم را پاس می دارد؟

در پاسخ به سئوالات مطرح شده آنچه واضح است اینکه در صورت تحمیل جنگ علیه دمشق، جنگ کلاسیکی در منطقه شروع نمی‌شود بلکه جنگ نامتعارف موشکی آغاز خواهد شد که اردنی‌ها اولین قربانی و شاه و تاج آن اولین بازنده خواهد بود.

ابتکار عمل بغداد برای حل بحران دمشق چه بود؟

 
ابتکار عمل عراق برای حل مشکل سوریه طرح کاملاً متفاوتی از ابتکار عمل اتحادیه عرب نبوده ولی وساطت عراق در این کشور با مداخله اتحادیه عرب و شورای همکاری در این روند از زمین تا آسمان اختلاف دارد.

خبرگزاری فارس: ابتکار عمل بغداد برای حل بحران دمشق چه بود؟

 

ابتکار عمل اتحادیه عرب برای کمک به دمشق جهت عبور از بحران سیاسی ـ امنیتی خود باعث کشاکش بغرنجی میان سوریه و اتحادیه عرب و رئیس دوره ای شورای وزیران خارجه آن شد.

ابتکار عمل عربی از آغاز در ابعاد مختلفی برای تشدید و گسترش گستره بحران سوریه چالش زا بوده است. منویات طراحان و مهندسان این ابتکار عمل همانا کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بوده که مشکلات سیاسی و امنیتی اساسی با بشار اسد داشته اند لذا این ابتکار عمل نه تنها به حل کردن مشکل سوریه کمک نکرد بلکه در تشدید آن نیز نقش آفرین بود.

تعلیق عضویت سوریه در اتحادیه عرب و تعیین مجازات‌های اقتصادی علیه دمشق روند بحران مناسبات سوریه با اتحادیه عرب را تشدید و رو به وخامت کشاند.

عراق همسایه دلسوز سوریه است که از تشدید بحران در همسایگی خود بسیار نگران است و مسئولانه در قبال آن رفتار کرده و موضع گرفته و در لحظه حساس وارد عرصه شده است.

بغداد گرچه در مرحله حساسی از تاریخ قرار دارد و در انتظار تکمیل استقلال و آزادی خود از آمریکا می باشد ولی از بن بست کشیده شدن طرح عربی و انسداد روابط عربی ـ سوریه احساس خطر کرده است لذا شتابان طرحی جهت نجات طرح عربی و کاهش وخامت مناسبات سوریه و برادران عربش ارائه داد.

ابتکار عمل عراق برای حل مشکل سوریه طرح کاملاً متفاوتی از ابتکار عمل اتحادیه عرب نبوده ولی دخالت و وساطت عراق در مسئله سوریه با مداخله اتحادیه عرب و شیوخ شورای همکاری خلیج فارس در این روند از زمین تا آسمان تفاوت و اختلاف دارد.

عراق و سوریه دو همسایه تاریخی و خویشاوندی هستند که مشترکات راهبردی زیاد و پیچیده‌ای دارند و سرنوشت‌های مشترک و درهم تنیده‌ای دارند. اهداف و منویات بغداد برای حل مشکل و معضل دمشق با اولویت‌ها و انگیزه‌های سران شورای همکاری خلیج فارس تفاوت های ماهوی دارد.

بغداد با ارائه طرح خروج بحران سوریه به دنبال تحقق سه هدف اولیه است:

1ـ جلوگیری از خونریزی و روند خشونت و ضد خشونت در سوریه و مقابله با هرگونه مظاهر و پدیده نظامی و تنش‌زا و نا امنی در این کشور

2ـ آزادی زندانیان و بازداشت‌شگان حوادث اخیر سوریه و تلاش برای بازگشت اوضاع امن گذشته است.

3ـ گفتگوی ملی میان دولت و مخالفان آن برای حل مشکلات و عبور از بحران به ساحل امن.

دولت عراق همزمان با آمادگی خود جهت ورود به مرحله مابعد خروج ارتش آمریکا و استقلال آن فرستادگان خود را شتابان به دمشق اعزام داشته تا مقدمات طرح ابتکار عمل خود را پایه‌ریزی کند.

روز شنبه 26 آذرماه 1390 بشار اسد رئیس جمهور سوریه با فالح الفیاض مشاور امنیت ملی عراق و عزت الشاهبندر از نزدیکان و فرستادگان نوری مالکی نخست وزیر عراق ملاقات و پیرامون طرح عراقی مذاکره کردند.

کلیه دوستان صلح و ثبات در سوریه و منطقه خاورمیانه از جمله ایران اسلامی طرفداران هرگونه طرح و هر ابتکار عملی جهت کمک به حل مشکل سوریه هستند. ایران و عراق بخوبی می‌دانند که بی ثباتی و ناامنی در سوریه به زیان صلح و امنیت در کل منطقه و جهان است لذا در این تلاش هستند که دمشق از بحران فعلی خود عبور کند.

صلح طلبان منطقه در همان آغاز درک کردند که تحمیل مجازات‌ها و تشدید انواع فشارها علیه سوریه هیچ کمکی به حل تنش و توقف روند خونریزی و خشونت و ضد خشونت نخواهد کرد.

سیاست محور فرا آتلانتیکی آمریکا ـ اتحادیه اروپا در قبال سوریه نتایج و تبعات منفی در پی داشته و روند بحران را به بن بست ها کشانده است.

علاقه سران عراق به ثبات و امنیت سوریه و منویات مثبت بغداد در ازای رخدادهای دمشق کمک فراوانی به ریسک موفقیت طرح عراقی برای حل مشکل سوریه می‌کند ولی اجرایی کردن این طرح با چالش ها و موانع زیادی
روبرو است.

مخالفت شورای ملی سوریه با ابتکار عمل عراقی و عدم ناخوشنودی برخی از کشورهای عربی از این طرح موانع اصلی بر سر تحقق این طرح هستند.

کانون‌یابی انفجارهای بغداد و دمشق

 

پس از پروژه القاعده سازی و افاغنه عرب سازی، آل‌سعود می‌خواهند عراق تازه استقلال یافته از چکمه پوشان آمریکایی را بی‌ثبات کنند و حوادث سوریه بخشی از تمهیدات برای بقای آمریکا در منطقه بوده است.

خبرگزاری فارس: کانون‌یابی انفجارهای بغداد و دمشق

در سه روز گذشته در بغداد و دمشق انفجارهای انتحاری متعدد چهره‌های نا امنی از این دو کشور به نمایش گذاشته است.

ماهیت انفجارها و هویت فعالان آنها یکی بوده است



نکته جال اینکه ماهیت انفجارها و هویت فعالان آنها یکی بوده و حتی اهداف و انگیزه های این حوادث از یک بافت و یک جنس بوده است.

در حوادث خونین بغداد القاعده و گروه های سلفی متهم اول بوده و در رخداد روز جمعه دمشق، القاعده سازنده دو عملیات انتحاری و خونی بوده است.

در بغداد و در پی خروج ارتش شکست خورده آمریکا، در قبال دولت نوری مالکی جبهه‌ای وابسته به شیوخ خلیج فارس قد علم کرده و با اقدامات توطئه آمیز می‌خواست ثابت کند بی ارتش آمریکا و پایگاه های دائمی آن امنیت و ثبات در عراق مستدام ومستقر نخواهد بود.

از سوی دیگر دولت بغداد بخوبی می‌دانست بی دمشق ثبات و امنیتش تکمیل نمی شود لذا ابتکار عملی جهت کمک
صادقانه به دمشق جهت خروج از بحرانش مطرح کرده و هیاتی بریاست رئیس امنیت ملی خود به سوریه اعزام و با مقامات دمشق جهت اجرایی کردن آن مذاکره کرد و این اقدام خوشایند کسانی بود که ثبات عراق و سوریه را نمی‌خواهند.

قربانیان واقعی اقدامات القاعده و سلفی‌ها مردم بیگناه منطقه بوده‌اند

لذا فشارها روی بغداد و دمشق فزونی یافت و انفجارهای انتحاری القاعده در سوریه و عراق بخشی از توطئه های دشمنان آنها بوده است.

مردم منطقه با کارنامه سیاه القاعده آشنا هستند و اقدامات تروریستی آن تنها و فقط در خدمت اهداف استکبار جهانی و صهیونیسم بین المللی می دانند. قربانیان واقعی اقدامات ضد انسانی و ویرانگرانه القاعده و گروه های سلفی های جهادی تنها مردم بیگناه منطقه بوده و ملت مسلمان خاورمیانه می پرسند که در طی پانزده سال عمر القاعده ،چند آمریکایی و صهیونیستی کشته شدند؟
قربانیان واقعی ماشین آدم کشی القاعده و تفاله های ساخته و پرداخته آل سعود تنها مسلمانان بوده چه سنی و چه شیعه، و کارنامه سیاه القاعده و گروه زرقاوی درعراق مظلوم همین امر را نشان می‌دهد.

دوستداران صلح حادثه سوریه را محکوم، دشمنان صلح دولت را عامل این حادثه قلمداد کردند

در حادثه جمعه خونین دمشق، القاعده با دو انفجار انتحاری خواست مردم سوریه را با عقاید و شیوه کار خود آشنا کند. در این حادثه مامورین امنیتی و مردم عادی و کوچه و بازار دمشق به خاک و خون غلتیدند و این رخداد بیش 44 کشته و 166 زخمی بر جای گذاشت.
دوستداران انسانیت و صلح این حادثه را محکوم کرده ولی هواداران بی‌ثباتی و دشمنان صلح و توسعه در منطقه خاورمیانه نه تنها این رخداد را مردود ندانسته بلکه این انفجار را ساخته و پرداخته خود دولت سوریه قلمداد نموده است.

شاهزادگان سعودی می‌خواهند عراق تازه استقلال یافته از چکمه‌پوشان آمریکایی را بی‌ثبات کنند

خالقان و سازندگان القاعده و گروه های سلفی جهادی و همکاران همیشگی سیا و پنتاگون مانند شاهزادگان سعود از جمله سعود الفیصل(وزیر خارجه)، ترکی الفیصل(رئیس اسبق اطلاعات و مسئول پرونده افغانستان) و بندر بن
سلطان(سفیر سابق سعودی در واشنگتن) اینک پس از پروژه القاعده سازی و افاغنه عرب سازی، آل‌سعود و شیوخ وهابی و امیران دلارهای نفتی و گازی می خواهند عراق تازه استقلال یافته از چکمه پوشان امریکایی را بی ثبات کنند.

ریاض برای جلوگیری از قدرت شیعه در عراق، دولت و ملت سوریه را قربانی می‌کند

9 ماه ناامنی و بحران اخیر سوریه، بخشی از تمهیدات آنها برای تدوام و بقای آمریکا در منطقه و وابستگی عراق به سیاست و طرح‌های آمریکا و متحدان ناتو بوده است. ریاض جهت بی‌ثباتی بغداد و جلوگیری از بازگشت شیعیان به جایگاه تاریخی و طبیعی خود در عراق، سوریه و ملت آن را قربانی کرده است.

شرایط جدید عراق پس از خروج ارتش آمریکا

اکنون عراق و در پی خروج ارتش آمریکا با شرایط جدیدی روبرو شده است:

1ـ اختلاف نوری مالکی نخست وزیر عراق با نخبگان سنی و متهم شدن آنها به توطئه علیه امنیت و ثبات عراق و جایگاه نخبگان شیعی.

2ـ تشدید ناامنی و شروع مجدد موج‌های انفجاری و انتحاری گروه القاعده و بقایای گروه الزرقاوی.

3ـ بروز تنش و بحران در مناسبات بغداد با شیوخ قبایل عرب و سنی استان‌های الانبار و صلاح الدین.

4ـ بحرانی شدن دمشق و تبعات منفی بحران آن بر روی امنیت و ثبات عراق.

مولفه های اجتماعی و بافت مذهبی و قومی سوریه ارتباط تاریخی و سنتی با وضعیت مذهبی و اجتماعی
عراق دارد، لذا ریسک تهدید و خطر رخدادهای سوریه بر امنیت و ثبات عراق دوچندان است.

فشار بر دمشق و جلوگیری از بازگشت عراق به جایگاه تاریخی خود

شیوخ و شاهزادگان آل سعود با توسعه گستره بحران سوریه و اعمال فشارهای گوناگون علیه دمشق قصد دارند از بازگشت عراق به جایگاه تاریخی و ژئوپلیتیکی خود جلوگیری به عمل آورند.

عراق جدید در پرتو تغییر شرایط سیاسی ـ امنیتی خود، نقش نوینی در آینده منطقه خاورمیانه خواهد داشت و این نقش و جایگاه تازه برای بازیگران عرب خلیج فارس ناخوشایند است.

اکنون بغداد و دمشق قربانی عملیات انتحاری القاعده و سازندگان آن می باشند. اندیشه نازا و نابارور سلفی وهابی و همواره اندیشه میرا و تکفیری است که بر اساس حذف فیزیکی دیگری و اشاعه فتنه طایفه‌ای پایه گذاری شده است.

در دودهه اخیر ملت مسلمان و عرب خاورمیانه و شمال آفریقا ، قربانی اقدامات تروریستی افاغنه عرب و القاعده و سازندگان وهابی عربستان سعودی بوده و آئین روشن و پاک اسلام و تعالیم انسانی و تمدنی آن طی این برهه زمانی با رفتار غیر انسانی و غیر شرعی سلفی‌ها و القاعده خدشه دار شده است.

برنامه "لورانس عرب هزاره سوم" برای سوریه چیست؟

 
"برنار هنری لیفی" که در خیزش‌های مردمی منطقه روح تازه‌ای در کالبد لورانس عرب جاسوس انگلیسی قرن بیستم دمید، در محافل معارضه سوریه در خارج نقش ایدئولوگ را بازی می‌کند.

خبرگزاری فارس: برنامه "لورانس عرب هزاره سوم" برای سوریه چیست؟

در معرفی شخصیت "برنار لیفی" این چند کلمه کافی است که بگوییم وی « روشنفکر ، نویسنده و فیلسوف فرانسوی متعصب که به یهودیت و صهیونیستی بودن خود افتخار می‌کند»، است.
وی اخیراً در نشریه "فیگارو" در حاشیه انتشار کتاب جدیدش نوشت :"آنچه که من انجام دادم بخاطر یهودی بودنم بوده و این موضوع را با افتخار در بنغازی و طرابلس با صدای بلند گفتم".

نقش برنار هنری لیفی بعنوان ایدئولوگ در روند تحولات لیبی

برنار هنری لیفی که در بهار عربی و روند خیزش‌های مردمی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا روح تازه‌ای در کالبد لورانس عرب جاسوس انگلیسی قرن بیستم دمید، در روند تحولات لیبی و مداخله نظامی فرصت طلبانه ناتو نقش‌های زیادی بازی کرد.

گاهی به عنوان ایدئولوگ مداخله بشردوستانه و گاهی رهبر ارکستر پزشگان بدون مرز (تیم برنار کوشنر) و عضو محفل صهیونیست‌های پاریسی(محفل لوران فابیوس) ظاهر می‌شود و در طول بحران سیاسی و امنیتی لیبی به دستگاه دیپلماسی آلن ژوپه وزیر خارجه فرانسه و ستاد جنگی سارکوزی نزدیک و در مدیریت جنگ روانی و جنگ نرم علیه سرهنگ قذافی نقش کلیدی داشت.

لورانس عرب فرانسوی هزاره سوم در کتابش بطور علنی و آشکار می‌گوید:" من به سارکوزی پیشنهاد کردم که ماشین جنگی ناتو در سرزمین لیبی به حرکت درآوریم". در پاریس و در پرتو وجود فیلسوفان و روشنفکرانی مانند "برنار لیفی" بار دیگر تراژیک سیاه اتحاد روشنفکران و اصحاب قلم و کتاب فرانسوی با صاحبان صنایع اسلحه سازی و تیم جنگ طلب و جنگ گستر کاخ آلیزه تکرار می‌شود.

محفل صهیونیستی پاریسی به رهبری لیفی، کوشنر و فابیوس برنده اول جنگ لیبی

سارکوزی بخاطر حفظ و جذب صاحبان صنایع جنگی در کنار خود در کارزار انتخابات ریاست جمهوری و جهت انتخاب مجدد خود در انتخابات آینده. جنگ را به بهانه و انگیزه دفاع از شهروندان لیبیایی در قبال دیوانگی و رفتار ددمنشانه سرهنگ قذافی در لیبی راه انداخت.

دنیا به چشم خود دید چگونه یک روشنفکر و فیلسوف می‌تواند نقش شیطان جنگ طلب و ویرانگر بازی کند و همگان که چگونه محفل صهیونیستی پاریسی (برهبری لیفی ـ کوشنر و فابیوس) برنده اول جنگ ویرانگر اشغال لیبی توسط ناتو بوده است.


برنار هنری لیفی در نقش مبلغ و رهبر معارضه سوریه

سارکوزی جهت جمع آوری بودجه و هزینه کارزار انتخابات خود به دنبال نبرد و جنگ جدیدی در خاورمیانه بود و دمشق را کانون و هدف مطامع شیطانی خود قرار داد و این‌بار نیز برنار هنری لیفی نقش مبلغ و ایدئولوگ معارضه سوریه شد و نشستی در سان ژرمان پاریس در ژوئیه 2011 برپا کرد و با همت و کمک محفل صهیونیستی پاریسی و آلن ژوپه رئیس دستگاه دیپلماسی کاخ آلیزه، بازاری برای رواج کالای تضاد و مخالفت با بشار اسد و سوریه به راه انداخت.

قبح و زشتی مشارکت معارضه اخوانی و لیبرالی سوریه در خیمه لیفی ـ کوشنر این‌قدر بالا بوده که خود معارضه سوریه در زدودن این حادثه و این مشارکت در یاد و خاطرات ملت سوریه سعی و تلاش فراوانی کرده است.

برخی از اقطاب و رهبران تازه عرب لیفی و تیمش را دوست عرب و دوست بهار عربی می‌دانند، ملت عرب و انقلابیون آن چند پرسش دارند که امروزه در محافل مختلف مطرح می شود:

1ـ مبارک و بن علی از دوستان اسرائیل و از طرفداران روند سازش و عادی سازی روابط با رژیم صهونیستی بوده و سقوط آنها فاجعه و ضربه مهلکی برای رژیم اشغالگر قدس بوده استپس چرا لیفی که بطور علنی و آشکارا خود را طرفدار و مدافع اسرائیل می‌داند به عنوان دوست عرب معرفی می‌شود؟

2ـ خیزش مردمی و بهار عربی از دیدگاه اغلب آگاهان به مسائل خاورمیانه تهدید و چالش امنیتی و سیاسی برای بقا و آینده اسرائیل محسوب می‌شود پس چرا به حضور لیفی در جریان‌های معارضه و امواج اعتراضی مردمی به دید شک و تردید نگریسته نمی‌شود؟

3- حضور لیفی در اردوگاه و جبهه شورای انتقالی لیبی و محافل و نشست‌های معارضه سوریه در خارج و شورای ملی سوریه به چه منظوری است؟ و از دیدگاه معارضه سوریه و مخالفان سرهنگ قذافی و رهبران جدید تونس، حضور وی در روند تحولات این کشورها چگونه تفسیر و توجیه می‌شود؟

جاسوسانی مانند لیفی بعنوان ایدئولوگ انقلاب‌ها بسادگی لورانس عرب نیست

در بادیه شبه جزیره عرب و در روزهای آغازین قرن بیستم و در بحبوحه جنگ جهانی اول، استعمار پیر انگلیس موفق شد که جاسوسانی مانند "آقای بیل"، "لورانس عرب"، "گلوپ پاشا" و "جون فلیپی" را در میان شیوخ و امیران عرب قالب کند و نفوذ دهد ولی اکنون ما در دهه دوم هزاره سوم و در عصر انفجار اطلاعات هستیم و قالب کردن جاسوسانی مانند برنار هنری لیفی به عنوان ایدئولوگ بهار انقلاب‌ها و خیزش‌های مردمی در منطقه، نباید به سادگی و آسانی نفوذی کردن لورانس عرب و آقای بیل باشد؟!

نگاهی به خدمات دولت سوریه به محور مقاومت و فلسطین

 
در تمام مراحل مبارزات ملت فلسطین علیه رژیم صهیونیستی، دولت و ملت سوریه نقش آفرین بوده اند، سوریه و فلسطین دو همسایه تاریخی هستند و میان مردم دو کشور روابط سنتی و سرنوشت ساز است.

خبرگزاری فارس: نگاهی به خدمات سوریه به محور مقاومت و فلسطین

فلسطین و قضیه ملت مظلوم آن همواره در محور اساسی و اصلی روند تحولات سوریه در تاریخ معاصر بوده است.

سوریه و فلسطین روابط سنتی و سرنوشت ساز دارند

در کلیه مراحل مبارزات ملت فلسطین علیه رژیم صهیونیستی دولت و ملت سوریه نقش آفرین بوده اند.سوریه و فلسطین دو همسایه تاریخی و جغرافیایی و میان مردم دو کشور شبکه از روابط سنتی و پیچیده و سرنوشت ساز است.

630 هزار فلسطینی در 15 اردوگاه سوری زندگی می‌کنند

در تقسیمات اداری دولت عثمانی بخشی از فلسطین تحت مدیریت و سازمان حکومتی سوریه بوده است. سیاست ددمنشانه رژیم صهیونیستی مردم فلسطین را از دیار خود آواره و راند و حدود 630 هزار فلسطینی آواره هم اکنون در شهرهای سوریه در بیش از پانزده اردوگاه زندگی می‌کنند و دولت سوریه با تصویب انواع قوانین و بخشنامه ها وضعیت معیشتی و رفاهی قابل توجهی برای آوارگان فلسطینی نسبت به سایر کشورهای عربی فراهم ساخته است.

فلسطینی‌ها در سوریه از تمام مزایای شهروندی برخوردارند

فلسطینی‌‌ها در سوریه دارای تمام مزایا و امتیازات یک شهروند سوری است و فلسطینی در سوریه فقط و تنها نمی توان رئیس دولت و پارلمان و رئیس قوه قضایی شود.
فلسطینیان در سوریه توانستند مهارت نظامی و تشکیلاتی چریکی و حزبی پیدا کنند و از سوریه ملت فلسطین راه مبارزه و جهاد یاد گرفت. ملت سوریه و حکومت‌های آن در تمامی مراحل منازعه عربی و صهیونیستی حضور چشمگیری داشتنه اند.
در جنگ 1948، 1963، 1972 و 1982 ملت و ارتش سوریه بهترین جوانان خود را فدای راه آزادی فلسطین نموده است.

مسئله فلسطین در روند تحولات سیاسی سوریه نقش کلیدی داشته است

قضیه فلسطین در روند شکل‌گیری تحولات سیاسی و امنیتی سوریه نقش کلیدی داشته و تمام مراحل تاریخ معاصر این کشور با تاثیرگذاری قضیه فلسطین و تحولات منطقه خاورمیانه سمت و سوی پیدا کرده است.
شهید عزالدین القسام قهرمان و پیشگام راه مبارزه و مجاهدت فلسطین متولد شهر "جبله" در جنوب شهر "لاذقیه" در سوریه و در سال 1882 می‌باشد و بسیاری از رهبران فلسطینی متولد و یا پرورش یافته سوریه هستند مانند "احمد جبریل" رهبر و موسس جبهه خلق برای آزادی فلسطین ـ فرماندهی کل.

دمشق قرارگاه بیش از 15 گروه و سازمان فلسطینی است

بسیاری از سازمان‌ها و گروه های فلسطینی در شهرهای و مناطق سوریه پایه گذاری شدند و اینک دمشق قرارگاه بیش از پانزده گروه و سازمانهای فلسطینی مبارزه و مقاوم است و دمشق بابت این سیاست تا اکنون هزینه های گوناگونی پرداخته است.
دولت و ملت سوریه هرگز تهدیدات "کالین پاول" وزیرخارجه بوش یادش نرفته است. ارتش آمریکا پس از اشغال عراق سوریه را تهدید کرد و از بشار اسد جوان خواست رهبران فلسطینی از دمشق بیرون براند و دفاتر آنها را در سراسر سوریه ببندد ولی پایمردی تاریخی بشار اسد و مخالفت سوریه با درخواست کاخ سفید مانع از فروپاشی وحدت و اتحاد گروه های فلسطینی مبارز وادامه فعالیت آنها در سوریه گشت.

گروههای فلسطینی کمک‌های همه جانبه سوریه را فراموش نمی کنند

تمام گروه های فلسطینی مقیم خاک سوریه کمک‌ها و تسهیلات همه جانبه سوریه را فراموش نمی کنند و همواره نقش این کمکها در پایداری و مقاومت و بقای این گروه ها در صف سازمانها و جبهه های آزادیبخش مقاوم و مخالف خط مشی سازشکاری اسلو و باند دایتون و کارمندان دولت خودگردان از یاد نمی برند.
بقای سوریه بشار اسد در خط و جبهه مقاومت و ممانعت وصف مدافعان واقعی از قضیه و ملت فلسطین برای دمشق و حاکمان آن هزینه کلانی سیاسی و امنیتی داشته است و اسد طی یک دهه اخیر متحمل انواع فشارها و تهدیدات تنها به یک دلیل شده است و آن فقط بخاطر عدم پیوستن دمشق به چرخه و روند اعراب سازشکار بوده است.

کلید حل بحران سوریه رها کردن جبهه مقاومت بود اما سوریه ایستاد

در رخدادهای اخیر سوریه می‌توانست فشار مخالفان و معارضه را کاهش دهد و کلید این معما تنها در ورود بشار اسد به کمپ دیوید جدید و فراموش کردن جولان و رها کردن جبهه مقاومت بود ولی سوریه اسد تمام مشوق‌ها و هویج‌ها را کنار گذاشت و سرنوشت خود را با مقاومت و جبهه مدافعان فلسطین گره زد.

بشار اسد در آخرین مصاحبه خود بار دیگر اعلام داشت که آغوش سوریه هنوز و همیشه بر روی فلسطین و مقاومت اسلامی و ملی آن باز است.
در مقابل برهان غلیون رئیس شورای ملی سوریه ساخته و پرداخته مخالفان اسد اعلام کرد سوریه در آینده (سوریه تحت ریاست غلیون) از ایران، حزب الله ، حماس و جهاد اسلامی فلسطین یعنی گروه شرف و مقاومت جدا خواهد شد و با رژیم صهیونیستی وارد مذاکره سیاسی خواهد شد و جولان را از راه گفت‌وگوی سیاسی از اسرائیل باز پس خواهد گرفت؟!

4 سناریو برای مداخله نظامی در سوریه و تبعات احتمالی آن

 

غرب برای مداخله نظامی در سوریه چهار سناریو طراحی کرده اما بزرگترین معضل برای عملی کردن مداخله در خاک سوریه تخمین و برآورد گستره هزینه ها و تبعات عملی کردن سناریوهای حمله در سرزمین سوریه است.

معارضه سوریه از همان آغاز بحران کشورشان با نظامی و مسلحانه کردن روند اعتراضات خود مخالف بوده ولی معارضه در خارج و جریان سلفی جهادی در این کشور با حملات نظامی خود و دامن زدن به خشونت‌ها و حمله به ارتش و نیروهای امنیتی سوریه ، مشکلات و معضلات امنیتی بغرنج و پیچیده‌ای برای امنیت و ثبات سوریه به وجود آوردند.

ناتو به‌دنبال ایجاد "بنغازی لیبی" در سوریه بود

حامیان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای معارضه سوریه در خنثی کردن تمام راه حل‌ها و راهکارها برای حل و عبور از بحران سیاسی و امنیتی این کشور نقش اساسی داشته است.
استراتژیست‌ها و نظامیان ناتو جهت مداخله نظامی در سوریه طراح‌ها و سناریوهای متعددی برنامه ریزی و تدوین نمودند.
عوامل خارجی در لابلای رخدادهای سوریه به‌دنبال ایجاد بنغازی لیبی در مناطق درعا، جسر الشغور، تلکلخ، الرستن،‌ حمص و حماة بودند ولی هیچ وقت موفق نبودند.
حادثه خونین جسر الشغور عناصر توطئه و مداخله خارجی را یکی پس از دیگری فاش ساخت. دولت ترکیه قبل از رخداد مسلحانه جسر الشغور اردوگاهی برای پناهندگان و نظامیان فراری ارتش سوریه در مرزهای خود با سوریه مهیا و برپاکرده بود.
تونل‌های قاچاق اسلحه و مهمات در مناطق مرزی سوریه با اردن و لبنان قبل از شروع حوادث درعا و تلکلخ ساخته و ایجاد شده بود. 

 سناریوهای مداخله خارجی در خاک سوریه

سناریوهای مداخلی خارجی در سوریه در چهار مدل طراحی شده بود که به‌طور خلاصه می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

1ـ ایجاد منطقه حایل

ترکیه با تشویق قطر و عربستان سعودی از ژوئیه 2011 به دنبال ایجاد یک بنغازی سوری بوده است. ارتش ترکیه از آوریل سال‌جاری یعنی پس از گذشت یک‌ماه از شروع بحران سوریه در سراسر مرزهای خود با این کشور (824 کیلومتر) آرایش نظامی و چیدمان امنیتی برقرار کرد.
آنکارا با توجه به اقتدار نظامی و عضویتش در ناتو سیاست خود نسبت به دمشق را تغییر داد و از نصیحت و تشویق دولت بشار اسد در آغاز رخداد سوریه به فاز و مرحله تهدید و مداخله نظامی درژوئیه2011 تغییر رفتار داد.
دولت اردوغان ـ گل مداخله در سوریه و ایجاد منطقه حایل را منوط به حمایت منطقه ای و جامعه بین المللی از اقداماتش کرده که هنوز موفقیتی کسب نکرده است.
ارتش سوریه جهت خنثی سازی توطئه ایجاد منطقه حایل شتابان یک آرایش نظامی تحت عنوان "ویران کردن اوهام" در سراسر مرزهای خود با همسایگان به خود گرفت.

2ـ ایجاد منطقه پرواز ممنوعه در برخی از مناطق سوریه

عملی کردن این سناریو به دلایل موقعیت ژئوپلیتیکی سوریه و ارتباطات این موقعیت با ثبات و امنیت کشورهای همسایه با موانع دشواری روبرو خواهد بود. منطقه پرواز ممنوعه در ابعاد مختلف بر گستره امنیت رژیم صهیونیستی و اردن تاثیرات منفی خواهد داشت.

3ـ برقراری معابر انسانی
 
این سناریو توسط آلن ژوپه وزیر خارجه فرانسه مطرح شده و هدف آن مداخله خارجی نظامی به بهانه انسان‌دوستانه و به بهانه دفاع از شهروندان سوریه است.
هدف اصلی و واقعی این سناریو ایجاد دالان امنیتی برای معارضه و دفاع از آنها در قبال دولت سوریه است. این سناریو سوریه را به کانتون‌ها و دولت‌های قومی و طایفه‌ای تقسیم و تجزیه خواهد کرد. از آنجا که مردم و دولت سوریه همواره با هرگونه مداخله و تکرار سناریوهای دوران استعمار فرانسه در کشورشان مخالفند، این سناریو نیز تاکنون موفقیتی کسب نکرده است.

4ـ محاصره دریایی و زمینی سوریه

اعزام ناوهواپیما بر "بوش" به سواحل سوریه و افزایش حلقه محاصره زمینی توسط ترکیه و اردن و رژیم صهیونیستی زمینه ای برای اجرایی کردن این سناریو است.

کلام آخر

چهار سناریوی ذکر شده هرکدام با عوامل و موانع متعددی روبرو است و عملی شدن آنها نیاز به بسته ای از شرایط و عوامل مساعد دارد. غرب هنوز هزینه و تبعات مداخله خود در سوریه را بصورت راهبردی و امنیتی برآورد نکرده است. آمریکا و ناتو هنوز تبعات منفی اجرایی کردن سناریوهای فوق بر امنیت رژیم صهیونیستی را به شکل راهبردی ارزیابی نکرده است.

غرب و کشورهای عربی متحد آن به خوبی می‌دانند که سوریه در منطقه و جامعه بین الملل متحدان و یاران راهبردی دارد. گروه آلبا متحدان بشار اسد در منطقه امریکای لاتین هستند و در جامعه بین المللی، دمشق گروه کشورهای بریکس"روسیه ، هند ، چین ، برزیل و آفریقای جنوبی" یار و دوست دارد.
در منطقه دمشق از حمایت تهران، بغداد و کلیه گروه های مقاومت فلسطینی و اسلامی برخوردار است و سوریه با اقتدار ملی و ذاتی خود و با تکیه به دوستان و متحدان خود در منطقه و جهان به مقابله با توطئه ها و فشارهای آمریکا و متحدان فرا آتلانتیکی و اعراب خلیج فارس و ترکیه می پردازد.
بزرگترین معضل غرب برای مداخله خارجی در خاک سوریه تخمین و برآورد گستره هزینه ها و تبعات عملی کردن سناریوهای مداخله نظامی در سرزمین سوریه است.

چرا بغداد در کنار دمشق قرار دارد؟

 

باید گفت بغداد و دمشق نیازهای راهبردی مشترکی دارند و ثبات و امنیت دو کشور عامل مهمی در ثبات و توسعه اقتصادی منطقه خاورمیانه خواهد بود، موضوعی که برای آمریکا و رژیم صهیونیستی خوشایند نیست.

آمریکا و متحدانش در منطقه پس از اشغال عراق و سقوط صدام حسین درآوریل 2003 تلاش زیادی نمود که یک شکاف ژرفناک و تاریخی میان بغداد و دمشق ایجاد کند تا بقای خود و ارتش خود را در عراق مستمر و دائمی کند. در این مدت سیاست تفرقه و جدایی میان رهبران عراق و سوریه پایه ثابت سیاست آمریکا و عربستان سعودی در قبال تحولات منطقه اخیر بوده است.

ملت عراق و سوریه قربانی حمایت شیوخ عرب تروریست‌های سلفی 

شیوخ و امیران کشورهای عربی خلیج فارس با همکاری القاعده و گروه‌های وابسته به آن طی هشت سال در عراق اقدامات تروریستی و خرابکاری داشت و مردم بیگناه عراق اعم از سنی، شیعه و مسیحی قربانی این اقدامات ددمنشانه بوده است.
متاسفانه مناطق مرزی عراق و سوریه ماوی و پناهگاه تروریست‌های سلفی و بعثی علیه ملت عراق بوده و این وضعیت تبعات منفی و تاثیرات خطرناکی بر روند مناسبات دمشق و بغداد داشته است.
2 کشور با وساطت و تشویق ایران اسلامی روابط خود را در سال‌های اخیر بهبود و عادی ساخته و امنیت و ثبات منطقه مرهون تلاش المالکی و بشار اسد بوده است. مناسبات دو کشور در ابعاد و زمینه های مختلف ارتقا و پیشرفت‌های قابل توجهی کرده است.

عراق و سوریه مدبرانه توطئه ‌ها علیه روابط خود را خنثی کردند

با شروع بحران سوریه دشمنان ثبات و امنیت منطقه در ابعاد مختلف تلاش های زیادی نموده تا در میان دمشق و بغداد جدایی و دوری بیافکنند ولی دولت عراق و سوریه حکیمانه و با توجه به اوضاع و شرایط خاورمیانه و وضعیت سیاسی  ـ امنیتی دوکشور، تلاش‌های مدبرانه انجام داده و پهنه مناسبات را توسعه و توطئه دشمنان منطقه را در جا و به موقع خفه و خنثی نمودند.
دشمنان سوریه همان‌هایی هستند که طی یک دهه علیه دولت و ملت عراق انواع توطئه نموده و بسیاری از مردم بیگناه عراق، قربابی اقدامات وحشیانه بن لادن و الزرقاوی شدند.

4 سناریوی توطئه مشترک علیه سوریه و عراق

ترفندها و توطئه های دشمنان ثبات و امنیت سوریه در بسیاری از جهات شبیه اقدامات دشمنان عراق است.
از جمله اقدامات دشمنان سوریه و عراق می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

1ـ درهم کوبیدن وحدت و یکپارچگی ملت‌های عراق و سوریه

2ـ ایجاد امارات ها و کانتون های طایفه ای و عشیره ای در مرزهای میان سوریه و عراق. به ویژه در مناطق بادیه نشین عرب و سرزمین‌های عشایری و قبایل عربی مانند جبور، شمر و دلیم.

3ـ ایجاد مناطق عربی و سنی سلفی در نوارهای مرزی عراق وسوریه و الحاق آن به منطقه نفوذ آل سعود در نجد.

4ـ ایجاد مناطق طالبان و امارات وهابی در عراق، سوریه و منطقه عکار و طرابلس لبنان که این مناطق می‌تواند اهرم‌های ژئوپلیتیکی جهت تثبیت و تحکیم نفوذ و اقتدار عربستان سعودی در خاورمیانه باشند.

بازیگری سلفی‌ها در مسائل عراق، سوریه و لبنان

جامعه شناسان سیاسی عرب براین باورند که حوزه ها و دانشگاه های دینی وهابی عربستان سعودی نقش مهمی در رواج و تبلیغ اندیشه وهابی سلفی در خاورمیانه داشته و جمعیت های خیریه و مراکز فرهنگی عربستان و کشورهای عربی خلیج فارس نقش موثری در پایه گذاری مسجد و مراکز مذهبی وهابی در مناطق سنی عراق، سوریه و لبنان داشته و این مراکز در رخدادهای اخیر سوریه، لبنان و اردوگاه‌های فلسطینی در لبنان نقش آفرین بودند.

شیخ حارث الضاری رهبر سنی ها و سلفی‌های تندروی عراقی هم اکنون نقش موثری در بسیج و سازماندهی سلفی های جهادی عراقی جهت مشارکت و همراهی با معارضه سوریه علیه دولت بشار اسد دارد.

محمد جمال باروت پژوهشگر معروف و جامعه شناس سیاسی سوریه بر این باور است که جوانان سلفی پوپولیستی نقش مهمی در توسعه گستره بحران سوریه و نظامی کردن روند آن داشته اند.

6 علت حضور عراق در صف حامیان منطقه ای و جهانی بشار اسد

چرایی حضور بغداد در صف آرایی حامیان منطقه ای و جهانی بشار اسد یکی از پرسش های تحلیلگران و آگاهان غربی و عربی به مسائل خاورمیانه می‌باشد.

علل و عوامل سیاسی و امنیتی  حمایت عراق از سوریه در سطوح مختلف در فاکتورهای زیر مطرح است:

1ـ عراق ثبات و امنیت خود را در گروی امنیت و بقای بشار اسد می‌داند.

2ـ بغداد حضور قدرتمند دمشق در موازنه قدرت در منطقه خاورمیانه سودمند و موثر می‌داند.

3ـ عراق به سوریه مقتدر جهت مقابله با توسعه طلبی ترکیه و عربستان سعودی نیاز مبرمی دارد.

4ـ ثبات و امنیت سوریه عامل مهمی در خنثی سازی تحرکات وهابیت منطقه علیه مردم عراق می‌باشد.

5ـ عراق در مرحله تاریخی خروج ارتش آمریکا از خاک خود نیاز قابل توجهی به ثبات دمشق دارد.

 6ـ بغداد جهت توسعه پهنه اقتصاد نفتی و صنعت انرژی خود نیاز به سوریه و بنادر آن در مدیترانه دارد.

کلام آخر

باید گفت بغداد و دمشق نیازهای راهبردی مشترکی دارند و ثبات و امنیت دو کشور ، عامل مهمی در ثبات و توسعه اقتصادی منطقه خاورمیانه خواهد بود.

امنیت و استقرار صلح و ثبات در منطقه در گرو همکاری و تعاون میان سوریه و عراق و دیگر کشورهای منطقه است چیزی‌که نه آمریکا و نه رژیم صهیونیستی خواهان آن هستند.

رؤیاهای جنگی کاخ سفید و بازدارندگی‌های دمشق

 
حمله فراگیر مانند عملیات اشغال عراق، تکرار تجربه لیبی، محاصره دریایی و بمباران هوایی و موشکی مراکز سیاسی دمشق 4 سناریوی جنگی آمریکا در قبال سوریه است که با مجموعه‌ای عوامل و موانع مواجه است.

آمریکا و کشورهای اتحادیه اروپا و ناتو و شرکت‌های سهامی آن، قبل از سقوط سرهنگ قذافی در لیبی به شدت درگیری مدیریت ماشین جنگی در این دیار بوده و تا حدودی نسبت به رخدادهای سوریه ساکت و یا مواضع تندی نداشته اند.

اما به محض سقوط قذافی در لیبی، کشورهای ناتو سرمست از پیروزی در سرزمین شیخ مجاهدان عمر مختار به سراغ دمشق آمده و سریال تحریم‌ها و مجازات‌های سیاسی و اقتصادی علیه دولت و ملت سوریه را تنظیم و به اجرا گذاشت.

مداخله غیر طبیعی و دور از انتظار اتحادیه عرب در امور داخلی سوریه، فاز  جدید محاصره دمشق در محیط منطقه ای خود آغاز و از سوی سارکوزی، آلن ژوپه و دیگر مقامات فرانسوی انواع سناریوهای مداخله خارجی و نظامی مطرح شد و رسانه های غربی و عربی بر طبل و کوس و دهل جنگ داخلی و تشدید خشونت و ضد خشونت در سوریه زدند.
 
مؤسسات و مراکز آکادمی نظامی و راهبردی غرب تمام سناریوهای مداخله در سوریه مورد مطالعه و بررسی قرار داده و به مراکز تصمیگیری انواع توصیه هاو رهنمودها دادند.

در  مراکز پژوهشی نظامی اروپا و آمریکا تجربه مداخله ناتو در لیبی جهت ساقط کردن سرهنگ قذافی مورد کنکاش و مطالعه قرار گرفته است. در این مطالعات امکان و احتمال تکرار تجربه لیبی در سوریه مورد توجه قرار گرفته است.

از جمله سناریوهای نظامی و تهاجمی غرب علیه سوریه عبارتند از:

1ـ حمله فراگیر مانند عملیات اشغال عراق در آوریل 2003 و ساقط کردن اسد.این سناریو به دلایل شرایط منطقه و جهان و به دلیل شرایط ذاتی و درونی سوریه ؛تاحدود زیادی قابل عملی شدن نیست.

2ـ تکرار تجربه لیبی در سوریه. این سناریو حتی از سوی مجریان آن در لیبی به دلایل مجموعه از عوامل ؛قابل تجربه و امتحان مجدد نیست.

3ـ محاصره دریایی سوریه. به اعتقاد استراتژیست‌های پنتاگون با محاصره زمینی سوریه از سوی ترکیه ، اردن و فلسطین اشغالی و محاصره دریایی و سواحل مدیترانه‌ای سوریه از سوی یگان‌های ناوگان ششم آمریکا ، دمشق با حلقه های محاصره زمینی و دریایی سقوط خواهد کرد.

4 ـ بمباران هوایی و موشکی مراکز سیاسی، امنیتی و نظامی سوریه و تکرار عملیات ناتو و آمریکا در یوگسلاوی سابق، غرب قصد دارد سوریه را ساقط و از محور مقاومت خارج کند. غرب به ویژه آمریکا به خوبی می‌داند که شرایط منطقه و صحنه جامعه جهانی تغییر یافته و تکرار سناریوی یوگسلاوی با بسته ای از عوامل وشرایط بازدارنده روبرو خواهد بود.

در قبال تمامی سناریوها و طرح‌های نظامی ناتو علیه سوریه مجموعه‌ای از موانع و عوامل بازدارندگی وجود دارد که ماشین جنگی غرب را در خاک سوریه فلج کرده است. ازجمله عوامل بازدارنده می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

1ـ استحکام جبهه مقاومت به رهبری ایران و سوریه و شراکت استراتژیکی تهران و دمشق.

2ـ اقتدار ذاتی و ملی کشور سوریه. دمشق پیش از چهار جنگ و نبرد فراگیر با رژیم صهیونیستی تجربه کرده است.

3ـ ارتش و ملت سوریه برای یک نبرد و یک جنگ با آمریکا و اسرائیل آمادگی دارد و آمریکا تاکنون نتوانسته که عواقب حمله نظامی در سوریه را پیش بینی و خسارات احتمالی آن را برآورد کند.

4ـ غرب اکنون با انواع چالش‌ها و مشکلات مالی و اقتصادی روبرو است و اعراب خلیج فارسی پس از تحمل خسارات وهزینه های نظامی عملیات ناتو در لیبی اکنون توان و ظرفیت پرداخت هزینه های جنگی عملیات سوریه را ندارند.

5ـ ناتو در لیبی با موانع و عوامل بازدارندگی چندانی روبرو نبوده ولی غرب در فبال قضیه سوریه با انواع شرایط بازدارندگی‌ها روبروست. روسیه و چین در شورای امنیت قطعنامه های غربی را وتو کرده و بطور جدی با تکرار تجربه لیبی در سوریه مخالفت خود را اعلام نموده اند.

6ـ سوریه در محیط جهانی و منطقه ای دوستان و متحدان اصولی و راهبردی دارد ولی سرهنگ قذافی با سیاست غلط و کشنده خود دوستی و متحدی در عرصه منازعه با مخالفند نداشت.

سوریه به دلیل مواقع ژئوپلیتیکی و حضورش در روند منازعه عربی و صهیونیستی و مشارکت در جبهه مدافعان و حامیان قضیه فلسطین و مقاومت اسلامی توانسته است شرایط زیادی بازدارندگی ایجاد کرده و عملی شدن هر توطئه و هر طرح مداخله خارجی در خاک خود خنثی خواهد کرده است.

غرب هم اکنون با مشکلات داخلی خود و موانع بازدارنده در سوریه و منطقه روبروست و از دیدگاه استراتزیست‌های آمریکا عملی کردن سناریوهای مداخله در خاک سوریه با انواع بازدارندگی‌های سیاسی و نظامی روبرو خواهد بود.

سقوط اسد خواب آشفته‌ای برای سازشکاران خاورمیانه خواهد بود

 

پیوستن بشار اسد به جبهه سازشکاران رویای تعبیر نیافته ای برای صهیونیست‌ها ، خواب آشفته ای برای ژنرال‌های ورشکسته مانند ایهود باراک و غصه بزرگی برای عرب‌های شورای همکاری خلیج فارس خواهد بود.

 ایهود باراک وزیر جنگ صهیونیستی در مصاحبه ای در وین اعلام کرد که "سقوط بشار اسد برای منطقه خاورمیانه نعمتی است".

برای پاسخ به این پرسش که چرا باراک اینگونه از سقوط بشار ابراز خرسندی می کند، باید شرایط امروز این رژیم را بررسی کرد:

1ـ سطح محلی

ـ نتانیاهو قصد دارد در انتخابات آینده کنیست ؛پیروز کارزار باشد و سیطره جریان راست را ادامه دهد.

ـ نتانیاهو جهت پیروزی در کارزار انتخاباتی باید چیدمان جبهه راستگرا را بازساماندهی کند و در قبال چالش‌های حزب کار و حزب کادیما مقاومت کند.

ـ کابینه ائتلافی نتانیاهو هنوز از موج اعتراضات و تظاهرات گروه ها و جمعیت‌های فشار رهایی نیافته است و هنوز اقشار و طبقات متوسط و کارگری توان و ظرفیت شکست دولت بحران‌زده وی دارد.

ـ فلسطینی‌های سال 1948 ظرفیت قابل توجهی در تضعیف و شکست دولت راستگرایی نتانیاهو ـ لیبرمن را دارند.

ـ روند مصالحه فلسطینی میان حماس و فتح هنوز تهدیدی برای دولت صهیونیستی محسوب می‌شود و به عنوان یک چالش سیاسی ـ امنیتی برای آینده اسرائیل تبدیل شده است.

2ـ سطح منطقه ای

ـ خیزش مردمی در منطقه به ویژه در مصر و تحولات خاورمیانه پس از انتخابات مصر، تونس و مراکش و سقوط قذافی شرایط نوینی ایجاد کرده که استراتژیست‌ها و تحلیلگران راهبردی صهیونیستی آن را در دراز مدت به سود بقای این رژیم نمی‌دانند.

ـ روند عادی سازی روابط میان عربها و رژیم صهیونیستی در پرتوی تحولات اخیر خاورمیانه دچار مشکلات و معضلات پیچیده ای شده است.

ـ بقا و پایداری دمشق در قبال انواع فشارها و مجازات‌های غربی و عربی در طی نه ماه در سال 2011 حساب‌ها و معادلات سیاسی و امنیتی کاخ سفید و آلیزه را برهم زده است. تمام تلاش‌های محور آنکارا ـ ریاض ـ دوحه در این ماه های اخیر جهت توسعه دامنه بحران سوریه به نتایج مطلوب نرسیده است.

ـ نتانیاهو و سیاست خارجی اسرائیل در منطقه و جهان منزوی شده و روند مذاکرات در تمام سطوح به بن بست کامل رسیده است.

3ـ سطح بین المللی

ـ شکست آشکار توطئه ها و فشارهای آمریکا و اتحادیه اروپا علیه سوریه. غرب تا این لحظه نتوانسته است مشروعیت اسد را در تمام سطوح زیرسؤال ببرد.

ـ روسیه و چین در سازمان ملل مانع از تکرار تجربه لیبی در سوریه هستند و غرب تا اکنون نتوانسته از شورای امنیت قطعنامه ای علیه دمشق بگیرید تا بهانه ای برای حمله نظامی علیه سوریه بتراشد.

ـ غرب در حال بررسی انواع سناریوهای نظامی جهت مداخله در سوریه است ولی تا اکنون موفق به عملی کردن هیچ‌کدام نشده است.
 
اما این رژیم صهیونیستی اینک و در حال حاضر با انواع چالش‌ها و تهدیدها روبرو است و کنار رفتن بشار اسد از قدرت در سوریه از آمال و رویای ژنرال‌ها و رهبران سردرگم این رژیم است.

صهیونیستها به مراه عرب‌ها جبهه اعتدال و سازشکاری طی نه ماه اخیر در سطوح مختلف و از راه ها گوناگون در تلاش بوده تا بشار اسد از :

ـ از مواضع اصولی خود در قبال فلسطین و جبهه مقاومت اسلامی در قبال رژیم صهیونیستی عدول کند.
 
ـ از جبهه مقاومت خارج و وارد چرخه و روند سازشکاری شود.

ـ دست از حمایت از قضیه فلسطین و ملت مظلوم بکشد.

مرتجعین عرب و جبهه سازشکاران منطقه همواره در رؤیا و آرزوی خروج سوریه از جبهه مقاومت و تمکین به خواسته های صهیونیست‌ها و پذیرفتن سیاست منطقه ای کاخ سفید بوده‌اند.

غرب و عرب به دنبال ساخت و تراشیدن یک بدیل ساختگی هستند که آن را نماینده واقعی ملت سوریه و وکیل تمام معارضه سوریه قلمداد نمایند.

شورای ملی سوریه که نماینده معارضه اروپانشین است و در استانبول پایگذاری شده، اینک سیاست خارجی خود را اعلام داشته است. اصول سیاست این شورا مطابق و همگرا با خواسته‌های صهیونیست‌ها و عرب‌های سازشکار است.

خلاصه سیاست خارجی شورای ملی سوریه که توسط برهان غلیون رئیس این شورا اعلام شده عبارتند از:

ـ دوری دمشق از تهران.

ـ قطع روابط میان سوریه و گروه های مقاومت مانند حماس،جهاد اسلامی فلسطین و حزب الله .

ـ مذاکره میان سوریه و رژیم صهیونیستی جهت پس گرفتن سرزمین اشغالی جولان.

ـ پیوستن دمشق به چرخه کشورهای جبهه اعتدال و سازشکار.


آرای کنارگیری اسد از مقاومت و پیوستن به روند کمپ دیوید، اوسلو و وادی عربه نعمتی برای محفل سازشکاران منطقه و هواداران روندعادی سازی با رژیم صهیونیستی خواهد بود.

پیوستن بشار اسد به جبهه سازشکاران رویای تعبیر نیافته ای برای صهیونیست‌ها و خواب آشفته ای برای ژنرال‌های ورشکسته مانند باراک خواهد بود.

پایداری رهبری و ملت سوریه در جبهه مقاومت غصه بزرگی برای دولت راستگرایی اسرائیلی و عرب‌های شورای همکاری خلیج فارس خواهد بود.

ماشین جنگی پنتاگون در سواحل سوریه به دنبال چیست؟

 

روزهای آینده با حضور مشکوک ناو هواپیمابر بوش در کانون داغ شرق مدیترانه، منطقه ما و جهان شاید شاهد رخدادهای تنش زا و شاید مرحله جدیدی از جنگ افروزی و توسعه طلبی استعماری کاخ سفید باشد.

از زمان جنگ تحمیلی علیه ایران اسلامی در سه دهه اخیر تا این لحظات، ماشین جنگی آمریکا منطقه را ترک نکرده و همواره به دنبال بهانه واهی برای بقا و ادامه حیات در این منطقه بوده که از جنگ و آتش افروزی آمریکا به تنگ آمده است.

سال 2012 موعد خروج ارتش آمریکا از عراق بوده ولی تلاش‌های پنتاگون در راه بهانه تراشی و ایجاد کانون‌های درگیری در خاورمیانه بی وقفه ادامه داشته است.

در روند تشدید بحران سوریه و گسترش پهنه تنش و خونریزی در این کشور که تا دیروز با ثبات ترین نقطه خاورمیانه بوده، همگان شاهد حضور منفی آمریکا در این بحران بوده و با وسایل و ابزارهای گوناگون به دنبال حل نشدن و بن بست اوضاع سیاسی و امنیتی سوریه بوده است.

کارشکنی آمریکا و فرانسه موانع اساسی در سر راه توافقات دمشق و اتحادیه عرب جهت عبور از بحران و توقف خشونت و خونریزی خلق کرد. اکنون توافقات اعراب به بن بست رسیده و اتحادیه عرب به دستور غرب، دمشق را با بسته های جریمه و مجازات تنبیه می‌کند.
تحریک‌ها و تشویق‌های آمریکایی یکی از علل تشدید خشونت و ضد خشونت در سوریه است. واشنگتن به صراحت از معارضه خواست سلاح‌ها را بر زمین ننهند و در قبال بشار اسد مقاومت و پایدار باشند.

ماشین جنگی آمریکا در خاور دریای مدیترانه به دنبال کدام ماموریت؟

ناو هواپیمابر هسته‌ای بوش در این روزهای پس از ترک آب‌های گرم خلیج فارس اینک در سواحل مدیترانه ای سوریه مستقر و به دنبال اجرایی اهداف خود می‌باشد. حضور این ناو جنگی و فوق مدرن و هسته ای اوضاع منطقه و سوریه را پیچیده تر می‌کند.

شرایط محیطی این حضور نظامی تنش زا بدین شرح است:

اوضاع سیاسی 
هنوز دولت سوریه بر اوضاع مسلط است. گرچه تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی آمریکا و اتحادیه عرب و اتحادیه اروپا روی دولت و بیشتر روی ملت سوریه تاثیراتی منفی داشته ولی پایداری دمشق، اقدامات اخیر اتحادیه اروپا و اتحادیه عرب را تا حدودی خنثی و عقیم ساخته است.
معارضه سوریه و حامیان خارجی آنها روی این فشارها حساب‌های فراوان و گوناگونی بازکرده بودند و شکست این طرح‌ها معارضه را به سمت و سوی نا امیدی سوق کرده است.

اوضاع امنیتی ونظامی
معارضه مسلح با وجود حمایت‌های ارتش ترکیه و آمریکا نتوانست پهنه عملیات نظامی و قدرت مانور نظامی خود در داخل خاک سوریه افزایش دهد و در این راه  متحمل خساراتی شده است. کانون تنش و درگیری هم اکنون تنها در منطقه حمص در داخل کشور محدود و محصور گشته است.

جغرافیای منطقه تنش

1ـ منطقه خاور مدیترانه در تاریخ معاصر صحنه کشاکش رقابت‌ها و منازعات منطقه ای وبین المللی بوده و در طول جنگ جهانی اول و دوم و دوران جنگ سرد، این منطقه کانون داغ تنش و درگیری بوده است.
 
2ـ بخشی حساسی از منازعه خاورمیانه و درگیری عربی و صهیونیستی در همین نقطه فعال و تحرک دارد. بحران قبرس، بحران گاز منطقه شرق مدیترانه و بحران تعیین مرزها و محدود سازی حوزه های گازی و نفتی این منطقه هم اینک در حال شکل گیری است.

3ـ افزایش حضور دریایی ناوگان روسی در سواحل سوریه و تقویت نظامی پایگاه طرطوس در سواحل سوریه. با اعزام ناوهواپیمابر آدمیرال کوزنیتسوف و یگان‌های ضد زیردریایی در اوایل 2012 به سواحل سوریه دامنه تنش و التهاب  در این منطقه توسعه یافته است.

4ـ آمریکا پس از جنگ 33 روزه در ژوئیه 2006 ، علیه ملت و مقاومت اسلامی لبنانی به تقویت نیروی دریایی رژیم صهیونیستی پرداخت و کشف حوزه های گازی در مرزهای لبنان ـ فلسطین اشغالی، ژنرال‌های صهیونیستی را بر تقویت نیروی دریایی این رژیم واداشت.

ترسیم پهنه کانون تنش و جنگ احتمالی

میان عناصر سیاسی و جغرافیای این منطقه مناسبات طبیعی و عادی وجود ندارد که بطور خلاصه می توان چنین برشمرد: 
 
ـ لبنان با رژیم صهیونیستی شش دهه تنش و درگیری دارد و کشف حوزه های انرژی و گاز گستره تنش توسعه داده است. حملات نظامی به سربازان فرانسوی حافظان صلح در جنوب لبنان یک تحرک مشکوک و بمب ساعتی و تله انفجاری برای تشدید تنش در منطقه است.

ـ ژنرال‌های صهیونیستی این روزها ایران و حزب الله لبنان را به جنگ و حمله نظامی تهدید کرده اند.

ـ مصری‌ها به قبرس نسبت به ترسیم یک‌طرفه مرزهای دریایی با رژیم اشغالگر قدس هشدار داده‌اند. زیرا این اقدام ممکن است به حریم حوزه گازی مصر تعرض کند.

ـ ترک‌ها نسبت به اقدامات قبرس در حوزه اکتشافات گازی در خاورمدیترانه رسماً اعتراض کرده و مناسبات آنکارا ـ نیقوسیا بار دیگر ملتهب شده است.

ـ حضور دو ناو روسی و آمریکا در سواحل سوریه کل منطقه را داغ و پرالتهاب ساخته است.

روزهای آینده با حضور مشکوک ناو هواپیمابر بوش (دوران حاکمیت بوش پدر و بوش پسر یادآور جنگ‌های آمریکا در عراق ،افغانستان، سومالی و منطقه خلیج فارس است) در کانون داغ شرق مدیترانه منطقه ما و جهان شاید شاهد رخدادهای تنش زا و شاید مرحله جدیدی از جنگ افروزی و توسعه طلبی استعماری کاخ سفید باشیم.
 
حال وقت آن رسیده که افکار عمومی جهان و تمام صلح طلبان را برای خنثی سازی عربده کشی‌های پنتاگون و کاخ سفید بسیج و آماده سازیم، حیات امپراطوری میلیتاریتستی آمریکا فقط در گروی جنگ و انهدام تمدن‌ها و پایه های حیات انسانهاست.